من حدیثه سادات حسینی هستم، عاشق قهوه و بهترین دوستم کتاب! به زبان فارسی و انگلیسی مینویسم. کانال تلگرامم: https://t.me/HadisehWrites
یک برنامه تلویزیونی کرهای به طور تصادفی یک قاتل سریالی شوهر را دستگیر کرد
قرار بود آن ۷ «دوست» تمام روز را با هم در حال پرش از صخره در یک آبشار محلی بگذرانند، اما تمام روز پر از تنش بود.
«اونهه» مهره اصلی گروه بود، او کسی بود که کل سفر را ترتیب داده بود و با دوست پسرش «جو» آنجا بود. اما دوست پسر سابقش و دوست دختر جدیدش (کلوئی) نیز در آنجا حضور داشتند.
شوهر اونهه نیز آنجا بود و نمیدانست که اونهه با افراد دیگری قرار میگذارد.
وقتی شوهر آن روز به طور مرموزی در آبشار میمیرد، ۳ مظنون اصلی وجود دارند:
دوست پسر اونهه - که مخفیانه یک حلقه قاچاق جنسی را اداره میکرد.
دوست پسر سابق اونهه - که گفته میشود هنوز با او میخوابید.
و اونهه - بیوهای که زندگی دوگانهای داشت و هیچکس از آن خبر نداشت.

اونهه به SPS، یک شبکه خبری بزرگ در کره شمالی زنگ میزند: «شوهرم همین چندساعت پیش مُرد و زندگی من بهمریخته است. شوهرم همه چیز من بود و تنها کس قویای که در زندگیم وجود داشت. او یک مرد پرتلاش بود و همهکاری برای خانوادهاش کرد. او به والدین فلجم پول میفرستاد. او حتی برای خودش کفش جدید نمیخرید تا جایی که کفشهایش نابود شده بود. اما حالا که مُرده است، شرکت بیمه، حق بیمهی عمرشان را پرداخت نمیکند چون فکر میکنند تخلفی شده اما مرگ شوهر من اتفاقی تصادفی بود.»
اما SPS، در یک مستند، حوادثی که منجر به مرگ سم شد را به بینندگان توضیح میدهد:
7 دوست، چاقویی تیز برای برش هندوانه با خودشان به آبشار نبرده بودند پس سنگ، کاغذ، قیچی بازی کردند تا بازنده هندوانه را با سرش باز کند. اونهه باخت اما او کسی نبود که بخواهد هندوانه را با سرش باز کند، به جای اونهه، سم تصمیم به انجام این کار میگیرد. جیم، هندوانه را روی زمین نگه میدارد تا سم بعد از هر ضربه، با درد، دستش را روی جمجمهاش میگذارد که اونهه سرش غر میزند: «باید نصفش کنی، زود باش!» جیم میخندد و سم دوباره سرش را به هندوانه میکوبد.

با اینکه سم شنا بلد نیست، لئو و جو قایق روی آب او را به سمت آب هل میدهند تا بیوفتد، سم سعی میکند دستان آنها را از قایق رها سازد درحالیکه همسرش اونهه درکنار آبشار از او فیلم میگیرد: «نمیتوانند قایق سم را برعکس کنند.»

آنها اینکار را تا جایی تکرار میکنند که سم از شدت ترس گوشهایش را میگیرد: «خواهشمیکنم بس کنید، من معذرت میخواهم. به من خوش نمیگذرد.»
سه ساعت بعد از ویدئوی اذیت کردن سم در قایق بادیاش، سم میمیرد؛ اما چطور؟
هوا رو به تاریکی است و دختران بخاطر سرما در ماشین مینشینند و به سم اصرار میکنند که با جو و لئو به بالای آبشار بروند، سم پیشنهادشان را رد میکند تا اینکه اونهه میگوید: «تمام مردان بالای آبشار میروند به غیر از شوهر من... پس من بهجای سم میروم.» تا اینکه سم در آخر به بالای آبشار میرود.

لئو و جیم در آب میپرند و در آخر سم به سلامت با قایق بادیاش روی آب میآید تا جو به اونهه اشاره میکند. بلافاصله اونهه از کلوئی یک سیگار میخواهد، او به سمت کیفش خم میشود که صدایی میشنود، زود به آب نگاه میکند. سم که درحال شنا با قایق بادیاش بود، درحال غرق شدن است. سر جو فریاد میزند: «سم را نجات بده.» اما جو به طرز مشکوکی آرام شنا میکند. کلوئی قایق نجات را درون آب میاندازد ولی دیگر دیر شده است. لئو و جو بیرون از آب به بقیه توضیح میدهند: «من بخاطر تاریکی هوا نتوانستم او را ببینم.»
اما هیچکس خبر نداشت کسی که آنشب کشته شد، حتی با همسری که به زجر او میخندید، زندگی نمیکرد.
سم بخاطر نزدیکیاش به سرکار، در انباریای اجارهای زندگی میکرد. او کار با حقوق خوبی داشت و خانهای مجلل در شهر خرید که اونهه و هر مردی که معلوم نبود چه نسبتی با او دارد در آن زندگی میکردند. سم دختر اونهه را به سرپرستی گرفته بود و آن خانه متعلق به اونهه. با اینحال، اونهه دخترش را به پدر و مادر ناتوانش سپرده بود و تمام پولش را صرف جراحی زیبایی میکرد.
تمام حقوق سم مستقیم وارد حساب بانکی اونهه میشد. با اینکه قرار بود سم هر هفته به خانهاش سر بزند اما اونهه هیچوقت نگذاشت سم پایش را در آن خانه بگذارد و خودش هم به انباریای که سم در آن زندگی میکرد، نرفت.
سم به اونهه عکس کفشهای پارهاش را میفرستاد: «وقتی پول به حسابت رسید، لطفا برای شوهرت کفش و عینک بخر! کفشهایم در محلکار، خجالتزدهام میکنند.»

بعد از اصرار زیاد سم و بیتوجهی اونهه، سم تصمیم به فروش اعضای بدنش گرفت.
بیمهی عمر سم، 650 هزار دلار بود و او فقط 4 ساعت، قبل از انقضای بیمهاش مرد. اونهه همزمان زیرنظر بیمهی دوستپسرهای قبلی و دوست پسری که آنموقع با او میخوابید بود.
اونهه از پرداخت ماهانهی بیمهی سم تنفر داشت، اما درست چندماه قبل از کشتهشدن سم، اونهه سم را به خوردن گوشت ماهی پافر دعوت میکند. [خون و گوشت ماهی پافر پتانسیل کشتن 30 انسان دارد.] (و درنتیجه، مشاهدهی تجربیات نزدیک مرگ او) شروع به پرداخت بیمه کرد.

قبل از سم، اونهه با سه مرد ازدواج کرده بود و هرسهی آنها مرده بودند.
پلیس، اونهه، لئو و جو را در پارک دستگیر کردند. اونهه به عنوان گناهکار تا آخر عمر در زندان میماند. جو (دوست پسرش) 30 سال در زندان میماند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
دانشجویان دانشگاه ربوده شدند تا مورد تجاوز گروهی قرار گیرند
مطلبی دیگر از این انتشارات
معلم کرهای پس از اینکه دانشآموز ۸ سالهاش را برای «میخواهم با کسی بمیرم» با چاقو به قتل رساند، خندید
مطلبی دیگر از این انتشارات
قتل غیرقابل توصیف مردی ژاپنی در متل عشق