یک دکتر چند منشی(بخوانید زید!) می‌خواهد؟!

دکتر اخوین، در کرج، متخصص گوش و حلق و بینی است. خودش بیش از هفتاد سال دارد و یک منشی خانم شصت ساله‌ی غیرجذاب دارد. خوب به خاطر دارم که بیست_ سی سال پیش هم که خیلی جوانتر بود نیز منشی جوان و جذابی به کار نگرفته بود.

امّا جدیداً باب شده است که برخی از دکترهای جوان و حتی میانسال سه تا چهار منشی جوان، بزک‌کرده و پلنگ به خدمت گرفته‌اند. واقعاً اگر هدف لاس‌زدن نباشد، یک دکتر چه نیازی به این همه منشی دارد؟!

چند وقت پیش یکی پاهای پلاتین‌دار مادرم به دلیل تنگی کانال نخاعی گرفت و از کار افتاد. از همان پزشکی که جراحی‌اش کرده بود نوبت گرفتیم. آقای دکتر سه منشی داشت. یکی تلفن جواب می‌داد. یکی تزریق می‌کرد. یکی داروها و نسخه‌ها را در رایانه ثبت می‌کرد. کارهایی که به طور معمول یک منشی به تنهایی انجام می‌دهد. حالا ای کاش کار به اینجا ختم می‌شد. این آقای دکتر بعد از معاینه‌ی پای مادرم ما را به چند جا حواله کرد و تاکید کرد که حتماً نزد همین‌ها بروید. اگر جای دیگری بروید، فایده‌ای ندارد. دکتر تغذیه!!! داروخانه! دکتر نوار عضله!! دکتر فیزیوتراپ!! و... جالب که همه هم از دم خانم بودند!

با خودم گفتم جلال تو خیلی بدبینی. ولی بعدش خانم دکتری که قلب مادرم را هر چند ماه یکبار بررسی می‌کند، به خواهرم گفته بود که در بیمارستانی که آقای دکتر جراحی می‌کند نیز پُشت سرش خیلی حرف است و... بگذریم!

وقتی علم را بیاموزی و از اخلاق بویی نبری همین است. به ناموس هیچ‌کس رحم نخواهی کرد. برای همه کیسه خواهی دوخت. و... خاک بر سر آن دانشگاهی که این آقای دکتر خروجی‌اش است! خاک بر سر آن پدر و مادری که این آقای دکتر فرزندش است! خاک بر سر مملکتی که این آقای دکتر شهروندش است!

تازه دارم متوجه می‌شوم که چرا برادرزن همکارم موقع مشورت دادن به خواهرزاده‌اش، وقتی بین رشته‌ی پرستاری و حسابداری مردد بود، گفته بود دور پرستاری را خط بکش و برو حسابداری!

قسم‌نامه‌ی بقراط هم دیگر جوکی مبتذل است که بهتر است در هر محفلی بازگو نشود.

دو یادداشت پیشین:

کتابخوانی همراه با دست‌انداز (شاید ۱)

به یک سگ خوب و وفادار نیازمندم!

حُسن ختام: آهنگ من از دکتر می‌ترسم... !
https://www.aparat.com/v/f651mm0