تاریخ که بخوانیم قدر داشته‌های‌مان را بیشتر می‌دانیم


از جمله ضرورت‌ها افزایش نسبی مطالعه و شناخت تاریخی‌ست و از جمله دستاوردهای این شناخت، روشن شدن بیش از پیش ارزش داشته‌ها و سرمایه و ثروت مادی و معنوی‌ست.

مطالعه‌ی تاریخ، حساسیت و دغدغه‌ی انسان را در برابر آنچه در دوروبر او می‌گذرد، بالا می‌برد و ژرفا می‌بخشد.

نسل جوان و استعدادهای بی‌پایان او، تمامیت ارضی کشور، خلیج فارس، هویت ملی، شخصیت‌های علمی و فرهنگی و هنری، میراث تاریخی و تمدنی، تجربه‌ها و آزمون‌های گوناگون و فراوان سیاسی و اجتماعی، این‌ها و بسیار بیش از این‌ها از جمله داشته‌های ارزشمند امروز ماست.

تاریخ که نخوانیم درنخواهیم یافت که حفظ تمامیت ارضی یعنی چه و چگونه می‌توان از تکرار تجربه‌های تلخ پاره پاره شدن میهن در نتیجه‌ی ترفندهای پرفریب روس و انگلیس و امریکا و نادانی یا خیانت برخی عناصر داخلی پیش‌گیری کرد و چگونه برخی از همین عناصر نادان یا طمّاع یا خائن داخلی در دوره‌ی قاجار و پهلوی زمینه‌ساز تجزبه‌ی بخش‌هایی از کشور شدند.

تاریخ که بخوانیم بهتر خواهیم دانست که از دست دادن نیروی جوان و نسل بااستعداد و خلاق و فعال در نتیجه‌ی تنگ‌نظری و نادانی و سوءمدیریت به چه معناست و چه زیان و خسارتی از این ناحیه متوجه امروز و فردای کشور می‌شود.

تاریخ که نخوانیم معنا و مفهوم این جمله را درنخواهیم یافت که انتخابات، با همه‌ی نقاط ضعف و قوت آن، از افتادن جامعه در مسیر دیکتاتوری و هرج و مرج پیش‌گیری می‌کند.

تاریخ که نخوانیم درنمی‌یابیم که چرا می‌گویند هر زبان و لهجه و گویش، یک سرمایه‌ی ملی و میراث فرهنگی و تمدنی‌ست و نابودی و فراموشی و تحقیر آن، زیانی جبران‌ناپذیر.

تاریخ که بخوانیم نگاه و دیدگاه‌مان عمیق‌تر، ملاک‌ و معیارمان دقیق‌تر، خطا و خسارت‌مان کم‌تر و شناخت و احساس علاقه و تعلق به آنچه داریم، بیشتر خواهد شد.