دغدغه هویت
روح مدارا در ایران
تساهل به معنی سهل گیری و عدم الزام افراد وابسته به یک گروه اجتماعی در داشتن عقیدهی مشترک است و تا پیش از آنکه پای استعمارگران به جوامع مسلمان باز شود مسلمانان مردمانی اهل مدارا و سازش بودند و گروههای بزرگی از پیروان ادیان دیگر در میان مسلمانان به آسودگی زیست میکردند.
پیامبر خود اسلام را شریعت سَمْحه و سَهْله میخواند که معنای آسان گرفتن، ملایمت، گذشت و چشم پوشی و عدم خشونت در برابر عقاید مخالف (به جز در مواردی معدود مانند شرایط جنگی) میدهد.
در ایران تساهل شاید بیشتر از دیگر مناطق اسلامی نفوذ داشته. این امر در نتیجهی برخورد اقوام مختلف با عقاید گوناگون، شک فلسفی (وارد شده از یونان) و نفوذ تصوف رخ داده است. شک فلسفی که در دورههایی در میان بخشی از ایرانیان وجود داشته، فرد را از پذیرش سادهدلانهی حقیقت باز میدارد و تعصبات دینی را در او کمرنگ میکند. از طرفی نگرش عرفانی، عقاید مختلف را در شکلهای گوناگون پرستش خدا میبیند و پرهیز از سختگیری و مدارا با دشمن را رمز آسایش روان میداند. در نتیجه در بستر شرایط گوناگونی و تنوع ذاتی اقوام سرزمین ایران، این پراکندگیها در گذر تاریخ با دو عنصر فلسفه و تصوف صیقل مییابند.
در نتیجه در این نگرش عقاید در ظاهر متضاد همزمان میتوانند وجود داشته باشند همانگونه که در طبیعت «گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به همند».
هر جا که گل است خار است و با خمر خمار است و بر سر گنج مار است و آنجا که در شاهوار است، نهنگ مردم خوار است
علاوه بر اینها ایرانیها مودب، اهل تعارف و به قول بعضی جهانگردان فریبکار و دورو هستند که با هدف فریب دادن طرف مقابل یا در امان ماندن از آسیب او با او مدارا میکنند که اگرچه ممکن است در دل با عقیدهی او همراه نباشند اما در زبان، و معمولا به شکلی دوپهلو، از کنار آن میگذرند.
لذا تساهل هم میتواند خوب باشد و هم بد. در فرهنگ غرب فاقد جنبههای ریاکاری فرهنگ ایرانی است. در زبان فارسی تساهل به معنی آسان گرفتن، مهربانی کردن و در اصل به معنی فریفتن است. مثل زمانی که صیاد پاورچین پاورچین به سوی صید میرود تا آن را غافلگیر کند. در فرهنگ ما تساهل به همین منظور استفاده میشود تا دلها را جذب، همدلی را زیاد و دشمنی را کم کند.
اما معادل انگلیسی تساهل که Tolerance است در معنایی متفاوتی به کار میرود. تولرانس نه به معنی سهل گرفتن بلکه به معنای تحمل کردن و بار کشیدن است که نه بیقیدی صوفیانه و نه فریبکاری تعارف آمیز را در ذهن القا نمیکند. تولرانس به این معنی نیست که تو عقیدهی دیگران را بپذیری یا وانمود کنی که با آنها هم عقیدهای یا اینطور بگویی که این عقیدهی تو هم درست است و با عقیدهی من اشتراک دارد، بلکه به این معناست که علیرغم تضاد فکری، و علیرغم اینکه عقیدهی او را نادرست میدانی، او را تحمل کنی.
البته این معنای تساهل در نزد غربیها خودش یک جنبهی منفی و بسیار خطرناک هم دارد. در غرب اصالت با سرمایه است و اگر تساهل و مدارایی در ظاهر وجود دارد برای افزایش سود است. از این روست که عقاید دیگر اهمیت خود را از دست میدهند و تعصب کسی را برنمیانگیزاند. مثلا تصویر یا شخصیت حضرت عیسی به راحتی مورد هتک حرمت واقع میشود اما همین غربیان جرات توهین به مقدسات اسلامی را ندارند و این نشان میدهد که تفاوت اصلی در همین اصالت سرمایه در فرهنگ غرب است.
مطالب قبلی:
مطلبی دیگر از این انتشارات
حکمت کهن شاهنامه در سخن حافظ
مطلبی دیگر از این انتشارات
روح ایرانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
تاملاتی در اصل توحید