شرکت جوانه بازوی سرمایهگذاری هلدینگ هزاردستان با هدف توسعه زنجیره ارزش هلدینگ در بخش سرمایهگذاری شرکتی و سرمایهگذاری بر روی استارتآپها از سال ۱۴۰۰ فعالیت خود را شروع کرده است.
چکیده ارائه نیما نامداری در یلدا سامیت ۱۴۰۰
در آخرین ارائه پیوندنشینها (هزاردستانیها) در رویداد یلدا سامیت ۱۴۰۰، نیما نامداری، مدیرعامل جوانه با موضوع «تجربه CVCها در دنیا شکستها و درسها» بر روی صحنه این رویداد رفت.
نامداری صحبتهای خود را با تعریف مفهوم نوآوری باز و بازگو کردن تجربیاتش از پیادهسازی این مفهوم در بانک آینده، ارتباط فردا و فینووا آغاز کرد. به گفته نیما نامداری، نوآوری باز -در تئوری- استفاده از منابع و ایدههای بیرون سازمان برای ایجاد مزیت رقابتی درون سازمان است. اما در عمل این مفهوم شکل پیچیدهتری دارد و یک چرخه از اتفاقات است که به آن چرخه نوآوری باز میگویند. بخشهای این چرخه عبارتند از: خلق نوآوری، جذب نوآوری، پخش نوآوری.
هر کدام از بخشهای این چرخه باید درست کار کنند تا نوآوری باز واقعا پیادهسازی شود. سازمانها به صورت عمومی به مفهوم نوآوری اقبال نشان میدهند، اما در عمل ۲ بخش ابتدایی در این چرخه در سازمانها با معضل روبرو میشود. برای مثال سازمانهای بزرگ و سنتی علاقهای به شنیدن این گزاره ندارند که کسبوکار آنها ممکن است در آینده توسط ایدههای کسبوکارهای جدید دچار خلل شده و از رده خارج شود. و یا اینکه به خاطر فرهنگ سنتی و سرعت کم سازمانهای بزرگ عملا ایدههای جدید در نطفه خفه میشوند.
از دیگر چالشهایی که در بخش دوم این چرخه، یعنی جذب نوآوری وارد شده و پروسه را دچار ایراد میکنند، میتوان سندرم NIH و FOLF را نام برد که به ترتیب خلاصه Not Invented Here و Fear of Looking Foolish هستند. در NIH افراد درون سازمان، مخصوصا افراد فنی، در برابر ایدههای بیرونی حالت تدافعی به خود میگیرند و اهمیت این ایدهها را با گزارههایی مانند «خودمان میتوانیم مثل همین ایده را پیادهسازی کنیم» کم جلوه میدهند. در سندرم FOLF ممکن است ایدهی مطرحشده به سازمان در گذشته نیز مطرح اما رد شده باشد. و با اینکه در حال حاضر سازمان میتواند از این ایده جدید بسیار سود ببرد، اما افرادی که در گذشته ایده مشابه را رد کرده بودند، برای اجتناب از اینکه نادان به نظر برسند، بر روی تصمیم اشتباه خود پافشاری میکنند.
از آنجایی که ایجاد نوآوری در سازمان کار ساده و بیدغدغهای نیست، شرکتهای بزرگ به تشکیل بازوهای اجرایی برای این منظور روی آوردهاند. از اینرو، نامداری در ادامه صحبت خود به توضیح مفهوم CVC یا سرمایهگذاری جسورانه شرکتی پرداخت که یکی از کاربردهای آنها ایجاد نوآوری در شرکت مادر است. مدیرعامل جوانه با اشاره به رشد چشمگیر سرمایهگذاریهای شرکتی در سالهای اخیر، از دلایل این رشد به مزیتهایی که شرکتهای کوچک سرمایهپذیر برای شرکت مادر فراهم میکنند اشاره کرد. مزیت اطلاعاتی که یکی از مهمترین آنهاست، به شرکت سرمایهگذار این امکان را میدهد تا با سرمایهگذاری در استارتاپها از تغییرات احتمالی بازار و دنیای کسبوکارهای آگاه باشد و بتواند در زمان و شرایط مناسب به بازارهای و مدلهای جدید ورود کند. نمونه آن سرمایهگذاری و سپس تملیک کامل Nest که در زمینه اینترنت اشیا فعالیت دارد، توسط گوگل ونچرز اشاره کرد.
دومین مزیت مهم سرمایهگذاری شرکتی برای سازمان مادر، کنترل استراتژیک است. نمونه بارز آن تملیک اینستاگرم توسط متا (فیسبوک سابق) بود که در آن مدل کسبوکار اینستاگرم کامل دستخوش تغییر شد.
البته سود سرمایهگذاری شرکتی فقط برای سازمان مادر نیست و استارتاپ سرمایهپذیر نیز مزیتهای از جمله دسترسی به بازار یا زیرساخت و بهرهمندی از اعتبار و برند شرکت مادر را خواهند داشت. البته دریافت این مزیتها بدون هزینه نخواهد بود و استارتاپ با قبول جذب سرمایه، چالش قربانی شدن در صورت تغییر استراتژی شرکت اصلی و محدودیت در Pivot یا تغییر استراتژی رشد را به جان میخرد.
در ادامه سخنرانی، نیما نامداری با مقایسه نسبت استارتاپهای بررسی شده و قراردادهای سرمایهگذاری و موفقیت نهایی (خروج موفق، سوددهی مالی، …) در بین سرمایهگذاران شرکتی بزرگ دنیا، اذعان داشت که این مدل از سرمایهگذاری اساسا در مقیاس کوچک جواب نمیدهد. پس برای موفقیت در سرمایهگذاری جسورانه شرکتی باید آماده انجامان در مقیاس بزرگ بود.
نیما نامداری با بیان اینکه معمولا در ایران، استراتژی نوآوری باز به سرمایهگذاری در استارتاپها تقلیل پیدا میکند؛ یکی از مهمترین نمودهای نوآوری باز را مفهوم زایش یا SpinOff عنوان کرد. اسپینآف به معنی زایش ایده از درون شرکت و بیرون رفتن آن به عنوان یک شرکت مستقل است. از موفقترین نمونههای آن میشود به اسپینآف Adobe از مرکز تحقیق زیراکس در پالوآلتو یا PARC نام برد. معروفترین نمونه داخلی آن هم اسپینآف دیوار از کافهبازار است.
نامداری از قانون معروف ۲۰ درصد گوگل به عنوان مثال موفقی از فرایند شروع اسپینآف در سازمانها نام برد. این قانون -البته تعریف کلی و سادهسازی شده آن- به نیروهای انسانی سازمان این امکان را میدهد تا ۲۰ درصد از زمان کاری خود را به انجام هر پروژهای که خودشان دوست دارند اختصاص دهند.
البته که اسپینآف نیز بدون چالش نیست و ممکن است با عادت به مدل کسب و کار قبلی و ترس از برهمزدن کسبوکار شرکت مادر و همینطور گیر کردن بین تحقق اهداف استراتژیک شرکت و تحقق انتظارات مالی، از هدف اصلی خود برای رشد و سوددهی باز بماند. نامداری آخرین روش پیادهسازی استراتژی نوآوری باز را همکاری و مشارکت بدون سرمایهگذاری نامید و به تجربه موفق AT&T در این زمینه اشاره کرد. مدیرعامل جوانه در انتها، درسهایی که خود در طی سالهای پیشین در زمینه نوآوری باز و سرمایهگذاری جسورانه شرکتی آموخته بود را به این شکل خلاصه کرد:
اگر فقط دنبال بازده مالی هستید در یک VC شریک شوید CVC نزنید.
به عنوان CVC وقتی روی یک استارتآپ سرمایهگذاری کنید که کنترل مهم است.
کنترل وقتی مهم است که استارت آپ در حوزهای کار میکند که هسته اصلی کسبوکار شماست یا حدس میزنید هسته اصلی کسبوکار شما خواهد شد.
اگر زیرساخت محصول شما آمادگی ارائه سرویس به بیرون ندارد در زدن CVC یا شراکت عجله نکنید.
اگر قصد دارید با محصول موجود در بازار جدید کار کنید به مشارکت هم فکر کنید.
اگر قصد دارید با محصول جدید در بازار موجود کار کنید به Spinoff هم فکر کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
گزارش یک ماهه سرمایهگذاری CVCهای مشهور جهان
مطلبی دیگر از این انتشارات
چکیدهی ارائهی علیرضا نصری با موضوع دادههای املاک دیوار و توضیح چالش هکاتون
مطلبی دیگر از این انتشارات
ارائه معکوس: زمانی که زمین بازی عوض میشود!