سواد رسانه
یکی از نشانه های قدرت رسانه در این گفته رابرت مرداک هویدا است:
رابرت مرداک صاحب امپراتوری رسانه ای که صد ها شبکه تلویزیونی و روزنامه و ... را در تصاحب خویش دارد می گوید: اگر من اعلام کنم که رئیس جمهور آمریکا مرد! برای رئیس جمهور خیلی زمان می برد تا ثابت کند که زنده است!
در خصوص سطح سواد رسانه ای مان بهتر است در وهله اول از خود هفت سوال بپرسیم:
1- آیا می دانیم، تفاوت یک اتفاق واقعی و یک اتفاق رسانه ای چیست؟
2- آیا می توانیم توضیح دهیم که رسانه ها چگونه اطلاعات را به صورت محسوس دستکاری می کنند؟
3- آیا مغالطات رایجی را که رسانه ها به کار می برند، می شناسیم؟
4- آیا می توانیم قسمتی از یک داستان را که در روایات رسانه ای پنهان می شود را کشف کنیم؟
5- آیا می توانیم توضیح دهیم که رسانه ها چگونه با تغییر زاویه دوربین، موسیقی ، نورپردازی و موسیقی، می توانند تصویر یک شخصیت یا اتفاق را دستکاری کرده و احساسات ما را از تنفر به عشق و یا برعکس تغییر دهند؟
6- آیا می توانیم توضیح دهیم که چرا افراد از یک پیام رسانه ای برداشت های متفاوتی دارند؟
7- آیا حقوق معنوی افراد یا سازمان هایی را که نوشته و یا محتوا ما معلق به آن هاست را رعایت می کنیم؟
اگر جوابمان به بیشتر موارد بالا منفی است بهتر است، نسبت به سطح سواد رسانه ای مان شک کنیم و در این خصوص بیشتر مطالعه کرده و بیشتر یاد بگیریم.
سواد رسانه ای به زبان ساده به شکل زیر است:
- توانایی دستیابی به اطلاعات از رسانه های مختلف؛
- درک و تحلیل منتقدانه اطلاعات از رسانه های مختلف؛
- و خلق پیام موثر برای ارسال در رسانه ها با هدف تاثیرگذاری بر مخاطبین.
اصل کلیدی:
برخلاف آن چه اغلب ما فکر تصور می کنیم، رسانه ها آیینه ای نیستند که دنیا را بازتاب دهند...
رسانه ها اخبار را منتقل نمی کنند بلکه اخبار را شکل می دهند و می سازند، و با دستکاری اطلاعات فقط بخشی از آن را که در راستای اهداف موسین ان هاست را منتقل می کنند.
چرایی این رویکرد رسانه ها بدین دلیل است که:
رسانه ها به دنبال ارائه حقیقت به جوامع و ما نیستند، ان ها ابزار قدرت ها و به دنبال آن هستند! و ذاتا به قدرت گره خورده اند.
به صورت خلاصه سواد رسانه ای: شناخت حقیقت از بین هزاران دروغ و تحریف است...
تجویز راهبردی(حال چه کنیم):
همه نیازمند یادگیری سواد رسانه و تقویت آن هستیم. جهت این امر به دو شاهراه نیازمندیم:
1- طراحی رژیم مصرف رسانه ای؛
یعنی مصرف متعادل و متضادی از خبرگزاری ها و رسانه های داشته باشیم و منابع مختلفی را در خصوص اخبار و پیام های رسانه ای را در نظر داشته باشیم. در غیر اینصورت توسط رسانه ها دچار خفگی می شویم. افراد با سواد رسانه های بالا یک رنگین کمان رسانه ای دارند!
یعنی اگر خبرگزاری فارس رو می خونیم یک سری هم به یورونیوز یا نیویورک تایمز بزنیم، اگر شبکه ای مثل ایران اینترنشنال رو که سخنرانی رهبر منافقین رو به صورت مستقیم پخش می کنه رو نگاه میکنیم، پس بیاییم متضاد اون یعنی صدا و سیما رو هم نگاه کنیم و بالعکس!
2- از گوش منفعل به ذهن منتقد؛
اگر بدانیم و بپذیریم که تمامی رسانه ها ابزاری در دست قدرت ها برای تاثیرگذاری بر قشری از جامعه هستند، دیگر رفتارمان سمعا و طاعتا نبوده و به صورت منتقدانه به ان ها گوش کرده و اخبار را از فیلتر عقل و ذهنمان عبور می دهیم.
جهت رسیدن به این نگاه منتقدانه به محض شنیدن این خبر از خود بپرسیم:
1- چه کسی این پیام را خلق کرده و چرا این پیام ارسال شده است؟
2- چه ارزش ها و دیدگاه هایی را در این پیام جاسازی کرده اند؟
3- احتمالا چه بخش هایی از واقعیت حذف و چه بخش هایی از آن پررنگ و برجسته شده است؟
شما می توانید فوق دکترا از دانشگاه هاروارد داشته باشید ولی سواد رسانه ای نداشته باشید!
- متن فوق از کتاب استراتژی های یک حرفه ای نوشته دکتر لشکربلوکی که توسط انتشارات پناه منتشر شده گرفته شده است...
مطلبی دیگر از این انتشارات
جمهوری اسلامی ایران قسمت اول
مطلبی دیگر از این انتشارات
زن مورد احترام من!
مطلبی دیگر از این انتشارات
برنامه روزانه رهبر انقلاب