به نام خدایی که عشق را آفرید ♡
سلام رفقا :)
چطورین؟
آمدم با معرفی یه کتاب دیگه ?

این کتاب داستان متحول شدن یه جوان ایرانی رو به نمایش میذاره که توی بچگی با خانوادش به آمریکا مهاجرت میکنند و اونجا ساکن میشند. مهاجرت اینخانواده قبل از شروع انقلاب اسلامی بوده و کلا خانواده مذهبی نبودند.
این پسر هم مثل (تقریبا) همه ی پسرای آمریکایی آزاد بوده و دیسکو میرفته ، نوشیدنی (!) میخورده و...
تا اینکه در سن بیست و خوردهای (واقعا یادم نمیاد بیست و چند بود!) سالگی تصمیم میگیره برای جشن کارناوال به برزل بره.
موقع رفتن خواهرش اون رو از زیر قرآن رد میکنه و میگه این کار از تو محافظت میکنه.
محمد (همین پسر قصمون) به خواهرش میگه این قرآن رو بده به من با خودم ببرمش و توی ذهن خودش به خودش میگه که من میرم اونجا و از این کتاب یه سری اشکالات درمیارم تا به همتون ثابت کنم این کتاب فقط خرافست.
خلاصه که وقتی میرسه برزیل میره هتل و میخواد استراحت کنه که میگه بذار یکمشو بخونم ببینم چی داره اصلا.
چون عربی رو نمیفهمه تصمیم میگیره ترجمه فارسی قرآن رو بخونه تا متوجه بشه چی نوشته.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی
الم﴿١﴾
الف، لام، ميم (١)
ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ ﴿٢﴾
در [وحی بودن و حقّانیّت] این کتابِ [با عظمت] هیچ شکی نیست؛ سراسرش برای پرهیزکاران هدایت است. (۲)
وقتی این آیه رو میخونه میگه:
اوهو! چه به خودشم مطمئنه! میگه هیچ شکی در درستی این کتاب نیست!
خلاصه که کتابو میبنده و سعی میکنه کمی بخوابه اما ؛ ذهنش درگیر میشه ، چرا نوشته بود "سراسرش برای پرهیزکاران هدایت است"؟
خلاصه دوباره کتابو باز میکنه و شروع میکنه به خوندن این کتاب عجیب.
از اینجاست که تحولات یک جوان ایرانی - آمریکایی صورت میگیره.
از اون روز محمد عرب شروع میکنه به خوندن قرآن و پی به معجزه بودن این کتاب میبره و بعد ها به ایران میاد تا در این کشور اسلامی راحتتر به رشد (معنوی) برسه.
این خلاصه از دهن من حالا یه خلاصه دیگم بخونیم. :)
همیشه خواندن خاطرات کسانی که یک شبه مسیر زندگی شان عوض می شود و از بی راهه به راه درست می رسند جذاب و آموزنده است. برخی تصمیم های یک شبه و تغییر و تحول های لحظه ای، دنیای آدمی را آباد می کند و برخی برعکس؛ از دنیا می گذری و به دنیای بعدی می رسید.
داستان محمد عرب از نوع دوم است؛ کسی که جوانی اش در لس آنجلس و گشت وگذار در حال وهوای یکی از بزرگ ترین شهرهای آمریکا گذشته و حالا برای تکمیل کردن مجموعه خوشی هایش راهی ریو دوژانیروی برزیل می شود تا شرکت در کارناوال رقص و موسیقی برزیلی ها هم آلبوم خاطراتش را پر کند.
اما درست در همین لحظات حضور در برزیل و در سروصدای یکی از گروه های موسیقی، جرقه ای ذهن محمد را تکان می دهد و تا به امروز مسیر زندگی اش را عوض می کند.
«چند آیۀ دیگر خواندم و جلو رفتم. تا آیۀ 23 و 24 سورۀ بقره. حس خاصی نداشتم. برای همین قرآن را بستم و گذاشتم کنار. چراغ را خاموش کردم و خوابیدم. چندلحظه ای که گذشت، یک دفعه با خودم فکر کردم که معنی این جمله هایی که خواندم چه بود؟ همان اول کار می گوید: «این است کتابی که راهنمای پرهیزکاران است.» و ...
این جملات، شروع جرقه ای است که تا به امروز زندگی خیلی های دیگر مثل محمد عرب را تغییر داده و به مسیر صحیح کشانده است.
حالا بعد از خوندن این کتاب من هم یه تاثیراتی گرفتم ؛ تازه فهمیدم از قرآن فقط معانیشو میدونم که توی کتاب قرآن مدرسه هست که از اونام خیلی سریع رد میشم و اصلا اهمیت نمیدم.
خلاصه که تصمیم گرفتم بشینم معنی قرآنو بخونم و ببینم که واقعا چیه توی این کتاب شگفتانگیز که مل فقط و فقط یه نقطهه کوچیک ازش میدونیم.
تصمیم گرفتم معنی و تفسیر کوتاه هر آیهای که خوشم اومدو هرروز براتون بذارم تا استفاده کنید. (باشد که رستگار شویم ?)
(- هیچ وقت نمیتونی مسخره بازی درنیاری؟ ??
نه متاسفانه این مرضیه که احتمالا 90% نوجوونا گرفتارشن ، ایشالا شفا میگیریم خودتو اذیت نکن وجدان جان ??)
آره دیگه خلاصه که من با این کتاب خیـــــــلی حال کردم ، امیدوارم بخونید و تاثیر بگیرید!
آها راستی ایشون به همراه همسرشون توی برنامه ماه عسل هم شرکت کردن که اینم لینکش ??
مرسی که خوندید و همراهید ، دمتون گرم ❤
یاعلی :)