افغانستان
درآغوش بی پناهی ،افغانستان موأ گرفته است.
از کجا بنویسم؟....آیا این قلم و کاغذ محقر ،لیاقت داشتن نام چنین مردمان غیوری را در دل خود دارد؟
از چه بنویسم؟....از غم مردمان ،یا شادی طالبان بی دین و ظالم؟
از چه کسی بنویسم؟.....از دختری که در کوچه پس کوچه ها ،شمایلی مردانه دارد و مردانه کار می کند؟.....یا از کودکانی که در سن خردسالی ، معنی جنگ،خون ، و ظلم را به می دانند و درک می کنند؟
از چه زمانی بنویسم؟.....که این کشور در این چند سال ،یک روز خوش هم ندیده.
اما.....می دانید؟..... می خواهم بنویسم.....می خواهم بگویم......می خواهم فریاد بزنم و یک تو دهنی نثار کسانی کنم ،که می گویند:هیس....دختر ها فریاد نمی زنند.
این روز ها از رسانه ها می شنویم و می بینیم که افغانستان کنون ،جایگاه اصلی طالبان است،آمریکایی ها پایگاه داشتند،مردم جنگیدند،کنون هم می جنگند و خواهند جنگید؛چرا که سرزمین و خاک،جان و تن آدمی است و آدمی حفاظت از آن واجب است؛ اما.... می دانی؟....گاهی،چاره ای نیست،گاهی مادران برای حفظ جان فرزندانشان به پای طالبان می افتند؛ گاهی پدر ها برای حفاظت از خانواده ترسانشان به طالبان می پیوندند و گاهی جوانان بهای سنگینی برای مخالفت با آن ها می پردازند،.....اما..... هنوز امیدی هست....
خنده روی چهره غمگینشان ،نوید امید می دهد.......این مردم،استوار ترینند.
افغان های ساکن ایران هم سختی بسی زیاد دارند،موجوداتی که نام انسان را یدک می کشند؛رفتار قابل قبولی با افغان ها ندارند.
دخترانی که اندک اندک ،ظرافت دخترانگی اشان توسط سختی زندگی ربوده و پسرانی که توسط قلدران، به کبودی های بدنشان ،افزوده می شود.
اوضاع جهان در دست من نیست،پس اظهار نظر نمی کنم؛اما از مردم کشور عزیزمان ایران ، تمنایی دارم،....لطفا با افغان های عزیز،با عطوفت برخورد کنید،آن ها در وهله اول ،انسان و آفریده خدا هستند.
پاینده در امان خدا باشید.
بهاره بهار
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا کتاب دختر شینا برای خواننده دلنشین خواهد بود؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
مادر
بر اساس علایق شما
با مروری بر شهریور ویرگول، از تابستون خداحافظی و به پاییز سلام میکنیم!