فقط خنده می تواند یک شورش باشد، یک انقلاب، یک دگرگونی. شروع کن به خنده.
ترس یا ...
یه جمله معروف کیمیاگری هست که خیلی وقتا نه تنها ذهن منو بلکه کل وجودم رو درگیر میکنه.
دوست دارم بهتون اون جمله رو بگم ولی دلم میخواد قبلش یه کم دربارش براتون حرف برن در واقع معما بازی راه بندازیم :)
فرض رو بر این میگیریم که ما روی یه پل چوبی که بین یه شکاف دره است واستادیم دقیقا وسط پل
خیلی هیجان انگیزه میتونه کمی ترسناک هم باشه.
وسط پل ، میتونی تصمیم بگیری ... البته باید مسولیت تصمیمیت رو هم بپذیری
میتونی برگردی و میتونی بری ببینی اخر پل به کجا ختم میشه.
تصمیم با تو ...
ولی نمیتونی به پایین نگاه کنی و از ترس همون نقطه بمونی ...
ترس ها نمیذارن ادم ها حرکت کنن.
ترس ها رو میشه یه مانع دونست برای حرکت، برای پیشرفت، برای شکوفایی و...
خب بریم سراغ اون جمله معروف :
من یک کیمیاگرم ... چون در یک نقطه نمی مانم و با ترس هایم برای بودن هایم میجنگم ...
خب شماها چی کیمیاگر هستید یا نه
برام کامنت بذارید دوست دارم درباره کیمیاگری هاتون بدونم و کیمیاگر ها رو بشناسم :)
مطلبی دیگر از این انتشارات
اسطوره نماهای خودمونی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرخه کیمیاگری
مطلبی دیگر از این انتشارات
کیمیاگر اعظم: میگ میگ....!