عاشقی را تحمل باید ای دل پای دار

گفته بودم؟ گفته بودم سَر و همسری؛ رفاقت و دوستی، نیاز به رسیدگی و مرمتِ دائم دارد؟ این طور نیست که خیال کنی چون در کنار تو مانده حالش هم با تو خوبست. چه بسیار خانه ها که بَر و رویی دارند، اما همه چیزشان نازک است و به تلنگری بند.

عاشقی را تحمل باید ای دل، پای دار
گر ملالی بود، بود و گر خطایی رفت، رفت

پ.ن۱: گوش کردن سخت است. خصوصا اگر از علاقه های تو نگویند. ما اغلب بیشتر حرف میزنیم تا بشنویم. گفتن هم که فقط با زبان نیست، با زبانِ بی زبانی هم می شود. شنیدن اما باعث دیدن شدن او می شود، نه من. اما مگر نه که محور این عالم منم؟ همه چیز از چشم من و به واسطه من تعریف می شود. همسر من، رفیق من، ماشین من، عقیده من. من که نباشم دنیا نیست، هست؟! اما نگران نباش، همین که بگذاری آن دیگری هم شنیده / دیده شود، در واقع این تویی که «وسیع» می شوی. باور کن. به همه هم با بی تفاوتی اجازه ندادی ندادی، آن یکی دو تا را فرق بگذار. مرمت از اینجا شروع می شود.

پ.ن۲: لحن بیانم والد بود که هم دلخواه نیست و هم با پیام متن در تناقض. اما مخاطبین خاص داشت. تو بر من نگیر.

پ.ن۳: بیت که از حافظ است، این «وسیع» بودن/شدن هم از سهراب. [سپهری]

سعید رنجبر - ۲۰ تیر ۱۴۰۲