As free as the ocean 🌊🤍
از جان عزیزترم...
رویای شیرین من سلام
روز هاست که میخواهم برایت بنویسم اما نمیتوانم ،انگاری انگشتانم توان نوشتن از تو را ندارند شاید برایت مسخره باشد این دلیل اما واقعیت است ...
امروز همه از عشق میگفتند و نوشته ها رنگ و بوی عشق میداد...باید اعتراف کنم که هر شب در رویای ام با تو ساعتها صحبت میکنم و از عمق حسی که به تو دارم سخن میگویم.برایت از روزهایم میگویم که بدون تو کسل کننده است ...از ساعتهایی که منتظرم به یادم بیفتی و حرفی بزنی ،الحق که انتظار عجیبیست،چون مجبورم بارها چک کنم که حرفی زده ایی نه و هربار که نشانی نمی بینم از تو انگاری از جانهایم یکی کم میشود و غمگین میشوم...
گاهی فکر میکنم من بیشتر مشتاق ام به تو ...نمیگویم که تو مشتاق نیستی نه!اما زمان و تنهایی مرا بی طاقت کرده است و دائما در سر تمنای تو را دارم ...از جان عزیزترم مقدار بیشتری به من نزدیک شو که دوری و نبودت مرا فرسوده میکند...
.......
پ.ن:تعریف عشق چیه به نظرتون؟
پ.ن دوم:نظرتونو درمورد شعرها بنویسید...
پ.ن سوم: حرفی ،سخنی اگه به کسی دارین که خجالت میکشید بهش بگید رو اینجا بنویسید (:
پ.ن چهارم: برای شخص خاصی نوشته نشده ...
مطلبی دیگر از این انتشارات
آخرین نامه✉️
مطلبی دیگر از این انتشارات
ماهی مُرده.
مطلبی دیگر از این انتشارات
روزی که تو آمدی !