توقلب و وجودم خونه کردی💊!

شاید ندونی ، ولی من هنوز که هنوزه
آخرِ شبا عکسهایی که باهم گرفتیم رو نگاه میکنم
به قولی مرور خاطرات !
یه وقتایی میرم سرِ پاتوقِ همیشگیمون .
یادته؟
خیابانِ آبرسان ، خیابانِ شهناز و... .
وقتایی که تنهایی اونجا میرم
رهگذرایی که از کنارم میگذرن کارشون شده
طعنه زدن یا با ترحم نگاه کردن بهم .
چند وقت پیش یکی از رهگذرا ازم پرسید :
چرا دیگه باهاش نمیای ؟
اون رفته از پیشت یا تو ؟
با بغض لبخندی زدم و گفتم : « اون نمیخواست
بره ولی نمیدونم چرا رفت! رفت و خاطراتش موند برام .»

#خاطرات💊
#میم_عین❄️