ششصد و چهل و چهار درنای کاغذی...
ده روز، ده تا نامه!:)
خب! حورا هم امد و رفت و من را ندزدید. از ان جایی که حالا دیگر بهانه ای برای پیچاندن سفر ندارم، گفتم بیا کمی ادایی اش کنیم. حتی اگر در زیر زمین خانه ی قدیمی و نه چندان ادایی مامان عذرا همراه با ادم های ناادایی تر باشد. پس گفتم بیا این کار رو کنیم:
ده روز، ده نامه.
روز یک: یک نامه به یک شخصیت کتاب، انیمه یا فیلم.
روز دو: یک نامه به یک سلبریتی
روز سه: یک نامه به نویسنده، فیلم نامه نویس و یا مانگاکا
روز چهار: یک نامه ی امید بخش و دادنش به یک ادم رندوم توی خیابون
روز پنج: یک نامه به یکی از ادم هایی که دیگه توی زندگیم نیست
روز شش: یک نامه به یکی از ادمایی که توی دایره ی ارتباطاتمه
روز هفت: یک نامه به یک خیال زاده
روز هشت: یک نامه به یکی از قهرمانان و الگوهام
روز نه: یک نامه به همسر اینده ام
روز ده: یک نامه از زبون یه کاراکتر کتاب/ فیلم/ انیمه به یکی دیگه توی یه کتاب/فیلم/انیمه ی دیگه
خلاصه اره دیگه. به نظرم باحال اومد جدی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
#خروج از بعد
مطلبی دیگر از این انتشارات
مکاتبات | سه
مطلبی دیگر از این انتشارات
نامه صدو هشت ( رنجِ دوری )