عشق نتیجه‌ی یک سوء تفاهمه!

برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود
دستهای خویش و دامان تواَم آمد به یاد

من آدم ساده لوحیم! تو همه چیز نشانه می‌بینم. این بیت... می‌گفتی جالب نیست، ولی من دوسش داشتم...


...

یادته گفتی عاشق آهنگ سوغاتی هایده‌ای؟ گفتم برام بخونش، تو هم خوندی...تو نمی‌دونی، ولی اونجا من خیلی خرکِیف شدم، نه از صدات ها، ازینکه انجامش دادی، با اینکه می‌دونستی خواننده نیستی.

...

اون عکست یادته که سرت رو با ناز کج کرده بودی و گیسوهای طلاییت رو داده بودی دست باد، همون که لابلای گلای زرد کوهپایه گرفته بودی. بهت گفتم چقد موهات بلند و خوشگله، گفتی قرص سیستین پلاس می‌خورم. بعد من با فتوشاپ موهات رو تراشیدم و بهت نشون دادم، چقدر خندیدیم... تو نمی‌دونی ولی من اونجا خرکیف شدم، نه ازینکه خندوندمت ها، ازینکه بدون مو هم از همه خوشگلتری...

...

یادته می‌گفتی می‌خوای ماشینت رو بفروشی، بعد مث این بنگاهی‌ها شروع کردی به تعریف کردن از ماشینت، یا اون دفعه که ادای بروسلی رو در‌آوردی و گفتی غوداااا... وای، تو نمی‌دونی ولی من اونجا خیلی خرکیف شدم، نه ازینکه بامزه‌ای، ازینکه می‌تونستی دردات رو نادیده بگیری

...

یادته اون پیرمرده تو بیمارستان چی گفته بود؟ "آمپول منو بدید اون خانم خوشگله بزنه" یا اون سری که نتایج آزمایش‌هام رو برام آنالیز می‌کردی. تو نمی‌دونی ولی من وقتی از کارِت استعفا دادی خرکیف شدم، نه ازینکه دیگه چشمی دنبالت نیست، ازینکه انقد آزاد و فارغی

...

یادته یه شب رفتم تو فاز سینه‌هات، ولی تو گفتی هزلیات ممنوع! تا اونجا این کلمه رو نشنیده بودم، برام توضیح دادی. اونجا خرکیف شدم، نه ازینکه چارتا کلمه بلدی، ازینکه حدودت رو صریحا اعلام می‌کردی. (به هرحال، تو نمی‌دونی ولی سینه‌های کوچیک فانتزی منه)

...

یادته یه شب گفتی هرشب به چراغ خواب دیواری بالا سرت زل می‌زنی، بعد عکسشو برام فرستادی. باور نمی‌کنی ولی من حتی اونجا هم خرکیف شدم. آخه بالا سر من هم یه همچین چراغیه، که زیرش یه تابلوی نقاشیه، داستان اون تابلو رو گفتم برات، یادته؟

اصلا یادت هست؟

...

من آدم ساده لوحیم! تو همه چیز نشانه می‌بینم. این بیت... می‌گفتی جالب نیست، ولی من دوسش داشتم... تو خوشت نیومده بود چون شاعرش شعر تو رو نقد کرده بود. من دوسش داشتم چون توصیف خودم بود. حالا اتفاقی این بیت میاد جلو چشام. رو همون حساب ساده لوحی بعد مدتها اسمت رو سرچ می‌کنم. در کمال تعجب میای تو لیست!

می‌گم کجایی تو دختر، می‌دونی چقدر بخاطرت نوشتم؟ و تو تعریف می‌کنی... می‌گم راستی سمند رو فرختی؟ میگی "منظورت پژوئه؟ با یکی دیگه اشتباه گرفتی" کنایه‌ت میشینه تو قلبم. آخه این جمله رو رفیقت هم بهم گفت... کی؟ میگم برات. ولی خوب قبلش:

تو برای خودت کسی هستی، من نباید که عاشقت باشم