شاید کمی از من در نوشته های ذهنم پیدا شود...
ماه من؛
من میان این همه آدم تورو پیدا کردم؛ تو بینظیری تو برام زیباتر از ماه هستی وقتی میخندی وقتی نگام میکنی یا حرف میزنی اصلا حتا وقتی ازم عصبانی هستی بازم برام فوقالعاده هستی
موهای سیاه تر از شبت و پوست مروارید رنگ تو تضاد قشنگی بین ماه و شب رو به نمایش میزارن
شاید من به اندازه ی تو زیبا نباشم اما بیشتر تو دوستت دارم از اینجا تا ماه دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم
من تورو ستایش میکنم من تورو در نقاشی مانند خودت بینظیر میکشم و در نوشتن دنبال کلمه ای برای وصف تو
ماه من این خورشید عاشق تو شده و تورا با تمام وجود میپرسته اگه در این دنیا برای من نباشی زندگی بعدی تورا ملاقات میکنم؛ ولی برات هیچ چیز نمیتواند تورو از من جدا کند جز مرگ...
"بغلم کن ملینا که حرف زدن کافی نیست" نامه فرانتس کافکا به معشوق خود کلمات آمیخته از قلبم رو بیان میکنن معنای اسمت مانند خودت زیباست؛ گل سفید من؛عسل زندگی تلخ من دوستت دارم و خواهم داشت
امیدوارم با خواندن این نوشته یه روزی بفهمی که من همان خورشید تو هستم و تو ماه من .
۱۴۰۳اردیبهشت
مطلبی دیگر از این انتشارات
آبی، رنگ سالی که گذشت
مطلبی دیگر از این انتشارات
فقط تا پایان نت های پیانو
مطلبی دیگر از این انتشارات
ای نامه که میروی بهسویش