می‌خواهم تو را

برای رقصیدن میان گلبرگ های شب‌بو
برای خواندن نامه های عاشقانه کامو در کنارت
برای آرام گرفتن این تن ناآرامم در میان آن تن پرشور
می‌خواهمت
برای لحظه های فراوانی اندوه در بحبوحه روزهای طاقت فرسا
و برای لحظه های هجوم شادی در آغوش و تن گرمت
و برای بوسیدن های ممتد
می‌خواهمت
تو اما مرا رنجاندی
شاخه های این تن خسته را خشکاندی
اما باز هم می‌خواهمت
من تو را برای قدم زدن های شبانه می‌خواهم
برای ماندن با تو
برای زیستن با تو
میدانم اشتباهی
اما
می‌خواهمت