نامه‌ی هجدهم.

لئاندروی خوب من،

مدتی میشد که برایت نامه ننوشته بودم، اما امشب احساس کردم نیاز دارم برایت بنویسم. البته شاید چیز زیادی هم برای نوشتن نباشد، همان روزمره‌ی همیشگی است دیگر... ولی چیزهایی هست که دوست دارم درباره‌ی آن‌ها به تو بگویم.

حدودا دو ماه پیش بود که برای خودم یک گلدان خریدم؛ گیاه زیبایی هم درونش زندگی می‌کرد که به محض دیدنش احساس کردم ارتباط عمیقی میان من و او شکل می‌گیرد. اولین گلدانی بود که برای خودم می‌خریدم و حسابی هم بابتش خوشحال بودم. وقتی گلدان را خریدم و از مغازه خارج شدم، با لبخند به آسمان بالای سرم نگاه کردم؛ هوا تاریک شده بود و ماه کامل با درخشش طلایی رنگش در قلب آن می‌درخشید.

اینطور شد که تصمیم گرفتم نام گیاهم را بگذارم لونا، به معنای ماه. سعی کردم در طی این مدت حسابی مراقبش باشم. نور و آب مورد نیازش را تامین کردم و هرموقع توجهم به آن جلب میشد، می‌‌رفتم و نوازشش می‌کردم. نمی‌دانی چقدر زیباست و چقدر دوستش دارم.

دو هفته‌ی پیش بود که متوجه شدم یک جوانه‌ی دیگر کنار ساقه‌ی اصلی، سر از خاک گلدان بیرون آورده. خیلی ذوق‌زده و خوشحال شدم. آنقدر کوچک و زیبا بود که... زندگی و پوپایی را با آن وجود ریزش به تمامی نشان می‌داد. فکر کردم که شاید جای دو ساقه در یک گلدان، کوچک باشد. خلاصه تصمیم گرفتم گیاه و جوانه‌ای که دیگر تبدیل به یک برگ شده را از هم جدا کنم و دیروز به سمت گل‌فروشی راه افتادم. البته گل‌فروش گفت که ریشه‌شان یکی‌ست و جدا کردن آن‌ها از هم درست نیست. اما به همین دلیل بود که تو من را با یک گلدان در دستم دیدی. وقتی آن لحظه را دوباره مرور می‌کنم، به نظرم خنده‌دار می‌آید.

چند روز پیش هم یک کتاب دیگر را به پایان رساندم. دنیایی جادویی و متفاوت داشت. وقتی کتاب را در دستم می‌گرفتم، چنان در کلمات و محیطش غرق می‌شدم که به سختی می‌توانستم آن را کنار بگذارم. گاهی هم چشم‌هایم را می‌بستم و از عمق وجودم بوی بی‌نظیرش را نفس می‌کشیدم. چه لذتی داشت...

دیروز هم سرانجام کتابی که مدت‌ها بود آرزوی خواندنش را داشتم خریدم. کتاب پادشاه زخم‌ها، نوشته‌ی لی باردوگو. بسیار مشتاق بودم که سرنوشت نیکلای، زویا و نینا را بفهمم و خوب، چه راهی بهتر از این؟ اگر خوش شانس باشیم، شاید یک روز برای تو هم این کتاب را بخوانم.

دیگر چیزی برای گفتن ندارم. امیدوارم روزهای آینده هم پربار باشند و بتوانم خلاصه‌ای از آن‌ها برایت بنویسم.

دوست‌دارِ تو،

سوپرنوا.