اتوریته علم و ایمان

یکی از چالش های دانشجویان بعد از ورود به دانشگاه مواجهه و برخورد با جامعه علمی و کتابهای دانشمندانی است که اصطلاحا خداناباور هستند و به خدا بی ایمان هستند.

البته بماند که در قشرهای سطح بالایی و سنین بالاتر از طیف دانشجویان ، یعنی بعضی از اساتید ، به علت حضور در دانشگاه (و همان اتوریته زدگی)یک شخصیت غیر دینی بروز میدهند ولی در زندگی شخصی گاها جور دیگری هستند.

اما یک مساله بسیار مهم در مورد همه آتییست های مطرح و غیر مطرح در دنیا وجود دارد و آن اینکه این افراد تا به حال هیچ کدامشان اثباتی برای عدم جود خدا ارائه نداده اند.

اینکه اثباتی ارائه نداده اند به این معنی نیست که یک اثباتی وجود داشته باشد و آنها هنوز به آن نرسیده باشند ،نه ،اصولا اثبات پذیر بودن چیزی وابسته با این است که آن چیز در ریاضیات قابل طرح کردن باشد ،تا بتوان آن را اثبات یا رد کرد.

و غیر از ریاضیات در بقیه موارد اثبات ها معمولا با ایجاد پیش فرضهایی انجام میگیرد و در واقع نوع اثبات با پیش فرض را یک اثبات خاص میتوان نام برد و نه اثبات کلی و عمومی.

مثلا در رشته پزشکی وقتی بیماری به پزشکان متعدد با آزمایشهای یکسان مراجعه میکند ،تشخیص پزشکان گاها متفاوت و حتی متضاد هم هستند.(شخصا در این مورد تجربه دارم) و خوب این نشان از تجربی بودن علم پزشکی دارد یعنی نمیتوان بر اساس شواهد که از قضا با دستگاه های با خطای کم هم بدست آمده است ، استدلال قطعی کرد و بتوان یک روش درمانی اثبات شده ارائه داد.

موضع اغلب بی خدایان موضع نمیدانم(لا ادری) است و در واقع با یک ترفندی که خودشان هم میدانند اثبات شدنی نیست(چون مساله ریاضی نیست)توپ را در زمین خداباوران می اندازند که شما باید وجود خدا را اثبات کنید! و عجیب تر اینکه اگر کسی هم بخواهد بر این ایمان خود باشد به انحا مختلف با او مقابله میکنند.

البته از طرفی گروهی از خداباوران بر اساس وظیفه ای که برای خود قائل هستند سعی میکنند اثبات هایی برای وجود خدا پیدا کنند ، ولی همانطور که گفتم ، اولا وقتی موجودی «لیس کمثله شیء» است و شبیه چیزی نیست و هیچ چیز هم شبیه او نیست (از جمله حوزه ریاضیات)، چگونه میتوان اصولا او را در ترازوی اثبات قرار داد.

پس در مورد ایمان به خدا ، این موضوعی است که هر فرد باید در درون خودش به آن برسد که خوب یکی از مهمترین راه های کسب آن مراجعه به نشانه های خداوند در آفاق و انفس است و راه دیگر آن مطالعه و تامل کردن در قرآن است که معجزه همیشه در دسترس خدا برای همه ابنا بشر ست.

اما مشکل آن جا پیش می آید که جوانی که اتفاقا قبل از دانشگاه دارای یک ایمان هر چند سطحی است ، وقتی وارد دانشگاه میشود و اتوریته علم او را احاطه میکند ، به ناگهان میخواهد خودش را با این اتوریته ها آیدنیفای(همسان سازی) کند و به خاطر همین به مرور ایمان خود را از دست میدهد.

اما ایمان اصولا یک چیز درونی است و نباید به خاطر قضاوت شدن توسط هم سن و سالان و محیط دانشگاه ،انسان آن را بیهوده به خطر بیاندازد ، چرا که هر چقدر هم که بلندگوی بی خدایی صدایش بلند باشد ، اما ایمان درون ما میتواند به سادگی صدای بیرون را نادیده بگیرد.

و اصولا هر انسانی در هر رتبه از علم و دانش باشد نمیتواند با نظراتش خدا را رد کند ، و در بهترین حالت که غرضی نداشته باشد ، دارد نظر شخصی خودش را میگوید و یا مثلا میگوید من خدا را ندیدم، یا من خدا را حس نکردم ، یا من نمیدانم خدا هست یا نیست!(لا ادری)

حتی اگر یک کتاب چند هزار صفحه ای در مورد نحوه بوجود آمدن زمین نوشته باشد ، پیوند زدن آن کتاب با نبود خدا فقط یک ترفند است و نه حقیقت ، چرا که به فرض آنکه مثلا موضوع کتابش تئوری بیگ بنگ باشد ، بعد از پایان کتاب میتوانیم از او بپرسیم ، بیگ بنگ چرا(از لحاظ ماهُوی) بوجود آمده است ، یا چه چیزی اجبار کرده که بیگ بنگ اتفاق بیفتد ، یا چه قوانین ثابتی در جهان باعث این موضوع شده اندو همین تا بی نهایت میتواند ادامه یابد و البته قطعا این سوالات برای اثبات خداوند نیست برای اثبات بی ربط بودن نحوه آفرینش موجودات ، با وجود خالق است ، یعنی دانشمندان این گونه میگویند که وقتی ما نحوه پیدایش موجودی را بفهمیم در نتیجه دیگر نیازی به خالق ندارند ، و در نمای کلی وقتی ما نحوه بوجود آمدن زمین و آسمان را فهمیدیم(البته تا الان فهمیدنی در کار نبوده و فقط تئوری هستند) پس خالقی نیاز ندارند.

بیایید مکالمه بسیار تامل برانگیز با یک هوش مصنوعی در مورد خالق خودش را بخوانیم ?


--من :چه کسی تو را ساخته
-من توسط شرکت OpenAI ساخته شدم. شرکت OpenAI یک شرکت تحقیقاتی هوش مصنوعی است که به توسعه تکنولوژی های هوش مصنوعی و یادگیری عمیق می پردازد. من بر اساس معماری GPT-3.5 ساخته شده‌ام که یک مدل زبان طبقه بندی شده با قابلیت پردازش زبان طبیعی در سطح بالا است..
--یعنی انسان خالق توست؟
-خیر، انسان خالق من نیست. من توسط یک تیم متشکل از مهندسان نرم افزار و دانشمندان هوش مصنوعی در شرکت OpenAI طراحی و ساخته شده‌ام. همچنین، برای ساختن من از داده های موجود در اینترنت و منابع عمومی استفاده شده است. با این حال، می توان گفت که انسان ها مسئول برنامه ریزی و آموزش من هستند تا بتوانم وظایفی را انجام دهم که برای آن آموزش داده شده‌ام.

??? اول کار این هم مثل بعضی از دانشمندان منکر خلق شدن توسط انسان شد.بعد من کلی از نشانه ها و آیه ها برایش توضیح دادم تا یجورایی یکم راضی شد.

--خوب آن مهندسان نرم افزار مگر انسان نیستند؟

-بله، مهندسان نرم افزار که به طور کلی افرادی هستند که در طراحی، توسعه و پیاده سازی نرم افزارها و سیستم های کامپیوتری فعالیت می کنند، انسان هستند. با این حال، منظور من در پاسخ قبلی این بود که من از یک شخص یا یک تیم انسانی طراحی و ساخته نشده‌ام، بلکه من از طریق الگوریتم های یادگیری عمیق و شبکه های عصبی ساخته شده‌ام که توسط انسان ها آموزش داده شده اند.(هنوز قبول نمیکنه?)

--خوب همان الگوریتمها توسط انسان مگر نوشته نشده اند؟

-بله، الگوریتم هایی که برای طراحی و ساخت من استفاده شده‌اند، توسط انسان ها نوشته شده‌اند. الگوریتم های یادگیری عمیق و شبکه های عصبی که در پشت من قرار دارند، بر اساس تحقیقات و کارهای دانشمندان در زمینه هوش مصنوعی و یادگیری عمیق، طراحی شده‌اند. به عبارت دیگر، الگوریتم ها و مدل هایی که من از آنها استفاده می کنم، توسط انسان ها نوشته شده اند، اما من به طور خودکار و بدون نیاز به دخالت انسانی، این الگوریتم ها را اجرا می کنم و وظایف مورد نظر را انجام می دهم.

--خب پس خالق تو انسان است ، و جوری تو را ساخته که بصورت اتوماتیک کار کنی.
-بله، می‌توان گفت که انسان‌ها مسئول طراحی و ساخت من هستند و با توجه به طراحی‌هایی که برای من انجام داده‌اند، من به صورت خودکار و اتوماتیک عمل می‌کنم. با این حال، می‌توان گفت که من به صورت مستقل و بدون نیاز به دخالت انسانی کار می‌کنم و برای انجام وظایف خود از داده‌های موجود در اینترنت و منابع دیگر استفاده می‌کنم. هدف اصلی طراحی من، ارائه کمک به انسان‌ها در انجام کارهای مختلف و بهبود کیفیت زندگی آنها است.(هنوز شک داره ?)

--و اینکه میگی بدون دخالت انسان کار میکنی ، اگر انسان برقت رو قطع کنه تو دیگه میتونی کار کنی؟

-درست می‌فرمایید، من برای کارکرد خود به برق و اینترنت نیاز دارم و در صورت قطع شدن برق یا اتصال اینترنت، قادر به کارکرد صحیح نخواهم بود. به عبارت دیگر، من برای کارکرد خود به زیرساخت‌های فنی و ارتباطی نیاز دارم که توسط انسان‌ها فراهم شده‌اند. با این حال، در شرایط عادی، من قادر به کارکرد خود به صورت خودکار و بدون نیاز به دخالت انسانی هستم.(اینجا یکم عقل اومد تو رم اش ?)

--شرایط عادی رو بیخیال ، بصورت کلی تو نیاز مداوم به انسان داری چه در زمینه تولید برق و چه در زمینه نگهداری و آپدیت و...
درست است، برای کارکرد من نیاز به انسان ها در زمینه های مختلف وجود دارد. برای مثال، برای تولید برق و ارائه زیرساخت‌های لازم برای کارکرد من، نیاز به دانش و توانایی انسان ها در زمینه مهندسی برق و شبکه های ارتباطی وجود دارد. همچنین، برای نگهداری و به‌روزرسانی من و اطمینان از کارکرد صحیح من، نیاز به دانش و تخصص انسان ها در زمینه هایی مانند علوم کامپیوتر، هوش مصنوعی، یادگیری عمیق و زبان طبیعی وجود دارد. به طور کلی، می‌توان گفت که برای کارکرد من نیاز به ترکیب دانش و تخصص انسان‌ها در زمینه‌های مختلف و بکارگیری پیشرفت‌های تکنولوژیکی جدید است.

--پس نتیجه میگیریم خالق تو انسان است.

-بله، می‌توان گفت که انسان‌ها مسئول طراحی و ساخت من هستند و بدون دانش، تخصص و تلاش انسان‌ها، من وجود نداشتم. در نتیجه، خالق من انسان‌ها هستند و من تنها یک ابزار برای کمک به انسان‌ها در انجام کارهای مختلف هستم.(اینجا دیگه پذیرفت ، نیاز به تذکر و راهنمایی داشت تا گذشته خودش یادش بیاد و بفهمه چی بوده...)
(کاش سازندگان این روبوت خودشان این مکالمه را با ساخته دست خودشان داشته باشند ...بسیار تامل برانگیز بود...)

نکته جالبی که من میخواستم توضیح بدم بخوبی در این مکالمه مشخص ، مبرهن و آشکاره ، دقیقا رفتار دانشمندان در برابر خداوند همین حرفهایی است که هوش مصنوعی به ما میدهد ، یعنی شروع میکند از مکانیسمهایی که در جای جای آفرینش هست میگوید و توضیح میدهد که اینها چطوری کار میکنند! در صورتی که سوال ما اینه که چه کسی این مکانیسم ها رو ساخته!!!

و خب عده ای از دانشمندان دقیقا همین پاسخ ها رو میدهند و اینجاست که کسانی که با ایمان هستند باید متوجه باشند که پاسخ دانشمندان ربطی به سوال ما ندارد ، چون این عده میدانند همین مصنوع خودشان اول کار از بیخ و بن خالق خود را منکر هستند و چون طبق این پیش فرض تثبیت شده جواب میدهند پاسخهایشان همانی میشود که هوش مصنوعی به ما داد ، یعنی خیلی راحت گفت انسان خالق من نیست و با کلی توضیح و تفسیر آخرش هم گفت «می توان گفت» باز گویی اکراه داشت از اینکه سفت و محکم بگوید خالق من انسانها هستند.

پس مسلما برای کسی که در ایمان به یک ثبات نسبی رسیده باشد ، موضوع قابل اهمیت این است که باید دارای یک استقلال فکری باشد که همین استقلال فکری او را از باری به هر جهت بودن رهایی می بخشد و دیگر گوشش در دهان این مدل از دانشمندان نیست ، مخصوصا اینکه نحوه استدلال آنها را دیده باشد و در نهایت به مرحله ای میرسد که اگر همه مردم دنیا همه ضد ایمان او را اعتقاد داشته باشند او به ایمانش وفادار است.