شکر که خدا هست?
به مناسبت چهلمین روز پاکی
دقیقا چهل روز پیش بود که تصمیم گرفتم یه دوره ی ترک گناه برای خودم بردارم.یعنی هم چشم هامو کنترل کنم و هم با هیچ نامحرمی چت نکنم.سه چهار روز اولش کمی لغزیدم وچت بیخود داشتم ولی بعدش دیگه روی دور پاکی افتادم و ارادم خیلی تقویت شد.بعدش تا امروز هیچ چت غیرضروری با دخترا نداشتم.
فقط یه بار از یکی از دخترای دانشگاه که ترم بالاتر بود درباره پروپوزال پرسیدم.دو بار هم پیوی یکی رفتم برای آشنایی و ازدواج.که همون بار اول جواب منفی دادوعملیات با شکست مواجه شد.اولش کمی ناراحت شدم ولی بعد روحیه محافظه کاریم بهم گفت چه بهتر!هنوز وقت داری برای ازدواج و...
خلاصه که درین چهل روز در خلوت مطلق بودم یا همون سالیتیود.
شاید بهم بگین مگه چت کردن با دخترا چه عیبی داره؟
راستش هیچ وقت توی ویرگول نخواستم دلیل رفتارام رو توضیح بدم چون نوشته هام بیشتر جنبه ذوقی داره ولی چون ممکنه یه نفر که این متن رو میخونه مذهبی نباشه براش توضیح بدم.
چت کردن با دخترا(به خصوص اگه در حد افراط باشه)از جنس پسر خیلی تمرکزشو می گیره.حالا فکر کن تو یه رابطه عاطفی هم باشی.به جای این که بری دنبال مطالعه و پیدا کردن رسالتت باید یه ساعت یه بار آخرین بازدید چک کنی و کلی کار بیهوده که چند سال از عمرت رو هدر میده.
دوره نوجوونی و جوونی بهترین دوره ی زندگی هر انسانیه.واقعا از نظر خودم حیفه داخل این دوره با کارهای بیهوده گذرونده بشه.
شاید فکر کنین من ازونام که خیلی منظمم و اهل تفریح نیستم و مذهبی خشکم..ولی نه.خودمم اهل شوخی و فیلم دیدن و بیرون رفتن و...هستم ولی واقعا نزدیک شدن به جنس مخالف خط قرمزمه!
میخوام قبل ازدواج انبار انرژی عاطفی و احساسی خودم رو پر نگه دارم.
دیگه ۲۴ سالم هم شده.به نظرم دیگه وقتی برای این رابطه ها نمونده.خیلی زشته یه پسر تو سن جوونیش به جای تمرکز کردن روی پیشرفتش بره دنبال مخ زنی و این که با پارتنر پیدا کردن تنهاییش رو پر کنه!
بگذریم...توی این چهل روز چشم هامو تا نود درصد کنترل کردم.داخل خیابون که عالی بودم.ولی داخل مجازی هم تا نود درصد موفق بودم و کمتر از انگشتان یک دست لغزش داشتم.اون لغزش ها هم به خاطر کانال های زرد تلگرامی بود که سعی میکنم کمتر بهشون سر بزنم.
خداروشکر در این چهل روز پورن هم ندیدم که بعدش سرشار بشم از عذاب وجدان و انرژی منفی و فاز بد.
شاید درین چند سال این آرامشو هیچ وقت نداشتم.
آرامش واقعی یعنی نه کسیو به خودت وابسته کنی نه خودت وابسته کسی باشی.
آرامش واقعی یعنی از تنهایی خودت لذت ببری با کتاب و فیلم و پارک رفتن.
آرامش واقعی یعنی حس کنی خدا ازت راضیه.
آرامش واقعی یعنی عذاب وجدان نداری و خلاف ارزش هات رفتار نمیکنی.
من خیلی وقتا لغزیدم و معصوم نبودم ولی به شدت به ارزش هام معتقدم.
اصلا نمیتونم با نامحرم گرم بگیرم و سریع عذاب وجدان میگیرم.
بگذریم.به مناسبت چهلمین روز پاکیم تصمیم گرفتم بیام مزار شهدا.ولی قبل ازین که بخوابم یه طورایی پشیمون شده بودم.اونم به خاطر تنبلی!
ولی بعد از نماز صبح خواب دیدم که اومدم گلزار شهدا و بین قبر ها راه میرم و صلوات میفرستم...
دیگه همین انرژی شد که الآن در ساعت شش و بیست و دو دقیقه ۱۲ شهریور در کنار تپه شهدای گمنام این پست رو بنویسم!
یه بار هم خواب اینجا رو دیده بودم.
غرق گناه شده بودن و داشتم از خدا فاصله میگرفتم که مسیر منتهی به تپه شهدا رو به خواب دیدم.
به نظرم اگه آدم واقعا پاکی رو بخواد خدا هم بعضی وقتا بهش تلنگر میزنه.
البته اگه تلنگر هارو ندیده بگیری قلبت سنگ میشه و....
در کل خداروشکر.
خداروشکر که پاک موندم.
ولی میدونم که شیطان برام برنامه داره.
من رو همین طوری ول نمیکنه.
خوش باورانس اگه احساس کنم دیگه هیچ چالش و وسوسه ای داخل زندگیم رخ نمیده.
شیطان حتی موقع مرگ هم آدم رو وسوسه میکنه چه برسه به دوره ی جوونیش.
ولی مدتیه که رسالت خودم رو دقیق پیدا کردم.اونم نوشتن و مطالعه و نت برداری و شایدم پادکست درست کردنه.واقعا وقتی رسالتت رو میفهمی انگار زندگیت معنا پیدا میکنه و حس بیهوده بودن نداری که بری گناه کنی.
نمیدونم بعد این دوره ی ترک شهوت رانی چه دوره ای رو بردارم.
شاید دوره عزت نفس رضا داداشی رو برداشتم.شایدم مطالعه درباره ازدواج!
هنوز تصمیم نگرفتم.
ولی وقتی آدم به یه هدف میرسه سریع باید هدف بعدیش رو طراحی کنه وگرنه به پوچی میرسه.
خب دیگه حرفام تموم شد.
واقعا خداروشکر که بالاخره پاک شدم.
شدم همون علیرضای سابقی که چندسال هست دنبالشم.
عادت دارم وقتی میام تپه شهدا زیارت حضرت زهرا رو بخونم.
برای شما هم قرارش میدم تا ثواب ببرین.
اَلسَّلامُ عَلَيک يا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا بِنْتَ نَبِىِّ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا بِنْتَ حَبيبِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا بِنْتَ خَليلِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا بِنْتَ صَفِّىِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا بِنْتَ اَمينِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا بِنْتَ خَيرِ خَلْقِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا بِنْتَ اَفْضَلِ اَنْبِيآءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِکتِهِ
مطلبی دیگر از این انتشارات
مرثیهای بر مرگ قورباغه
مطلبی دیگر از این انتشارات
سالها بر آن عهد قدیمی منتظرم بود...
مطلبی دیگر از این انتشارات
از حرف تا عمل