خوندم و می خونم و عاشق خوندن هستم ولی ، ، ، ارزشمندترین چیزا رو از خود زندگی یاد گرفتم ، وقتی گوشامو تیز کردم !
پرواز تا بی نهایت ! روایت مختصری از زندگی خلبان عباس بابایی
پدر من ارتشی بوده و سالها در جبهه های جنگ خدمت کرده . تقریبا تمام دوران کودکی و نوجوانی ام را در یک شهرک نظامی با خانواده زندگی می کردیم. به جرات میتونم بگم که بیشتر از هرکس دیگه ای جنگ رو لمس کردم .روزهایی که منتظر بودیم بابا بیاد مرخصی و بعد از چند ماه فقط از یکی از همرزم هاش پیام میومد که عملیات هست و تا یکماهه دیگه هم نمیام ! روزهای عزاداری ، وقتی تو شهرک شهید می آوردند. صف نفت و مادرم که زره پوشیده بود و عزم ش جزم بود تا سه تا بچه ش رو به تنهایی بزرگ کنه !
با اینهمه من از اون روزها خاطره بدی ندارم ،من کودکی قشنگی داشتم ، هر تیکه ش رو که نگاه میکنم ایستادگی می بینم و سربلندی ، هم در مادرم هم در پدرم .خودمون هم بچه هایی محکم و با صلابت تربیت شدیم. خدا رو شکر که پدر علیرغم ترکش ها و جراحات ، چند سال پس ار پایان جنگ برگشت به خونه پیش ما!
حالا چرا این مقدمه رو نوشتم ؟ برای اینکه بگم من دوران جنگ رو دوست داشتم ، من شهید ها رو دوست دارم . از نزدیک با خانواده ی چند تایی شون زندگی کردم .خوب میدونم چقدر خلوص نیت داشتند و چقدر عاشقانه جنگ رو دفاع از کشور می دونستند. زندگی نامه ی خیلی از شهید ها و اسیر ها رو خوندم .
خلبان بابایی هم یکی از مفاخر جنگ هست. انصافا او هم بسیار رشید و دلاور بود. در موردش زیاد کتاب خوندم و زیاد مطالعه کردم . فوق لیسانس من MBA هست با گرایش مدیریت استراتژیک . خلبان بابایی هم یک استراتژیست بسیار باهوش و دقیق بوده ! گفته میشه پدر استراتژی در ایران هست!
این کتاب خاطراتی از زندگی خلبان بابایی رو به صورت جدا جدا نقل میکنه و داستان های جالبی رو میگه .اما من به عنوان یک نکته ی برجسته در این مقاله یکی از ترفند های بسیار ناب شهید بابایی که البته تو این کتاب نیست ولی در مصاحبه ای یکی از هم رزم هاش بیان کرد براتون میگم.
خلبان بابایی میگفت هربار که مهمی پیش می اومد و فرمانده تصمیمی می گرفت من هم در ذهن م موازی با او تصمیم می گرفتم . بعد که زمان جلو می رفت نتیجه ی تصمیم او رو می دیدم و با توجه به شرایطی که پیش می اومد نتیجه ی تصمیم خودم هم معلوم می شد. اینطوری تصمیم گیری من خیلی قوی شد و زمانی که فرمانده شدم خیلی کمکم کرد.
راستی خلبان بابایی دوست داشت که در هواپیما شهید بشه ولی به هواپیما آسیبی نرسه ! در آخرین پروازش به هواپیما ترکشی میخوره که از گردنش رد میشه ، هواپیما رو سالم به زمین مینشونه و خودش در هواپیما شهید میشه !
درود بر تمامی مردان با غیرت که در دفاع از خاک کشور ما از جان خود گذشتند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
طوفان الاقصی...
مطلبی دیگر از این انتشارات
«بیو»ی پیامبر!
مطلبی دیگر از این انتشارات
اربعین نوشت