چرا نماز میخونیم و کار بد هم میکنیم؟

چرا بعضی آدما که هم نماز میخونن، هم روزه میگیرن، هم مسجد و هیات و روضه میرن، بازم غیبت میکنن؟ دروغ میگن؟ رفتار بد دارن؟ حق دیگران رو ضایع میکنن؟ پرخاشگری میکنن؟ بی ادب هستن؟

شاید شماام خیلی شنیده باشید که افرادی که اهل نماز و روزه و متدین نیستن، بگن والا ما این کارارو نمیکنیم، ولی حداقل آدم هستیم، مثل اینا مال مردم خور و چی و چی و چی نیستیم!

خب سوال اصلی اینجاست، چرا این آدمای اهل نماز و روزه این کارای بد رو انجام میدن؟ مگه همین دین شون بهشون نگفته آقا تهمت نزن؟ مردم آزاری نکن؟ حق الناس نکن؟ ال نکن بل نکن، پس چرا باز میکنن؟

تو کتاب "چگونه یک نماز خوب بخوانیم" یا "طعم شیرین خدا" بود فکر کنم، که میخوندم میگفت اگر میخوای ببینی نمازت رو درست میخونی یا نه، ببین آیا نماز تورو از انجام کارهای بد بازمیداره یا نه؟ ببین تو اگر نماز رو از سر عادت و رفع تکلیف بخونی فقط، اگر موقع نماز به ذکرهایی که میگی توجه نکنی، سعی نکنی با خدا ارتباط بگیری، همین میشه که به محض جمع کردن جانماز، میشی اون ادمی که کار بد انجام میده.

من وقتی نماز میخونم و کار بد هم میکنم، دارم ابروی دینم رو میبرم. آبروی هرچی نماز و خدا و پیامبر و امام هست رو میبرم. طرف من رو میبینه که کار بد هم میکنم، میگه اگر ادم نماز خون اینه و نماز خوندن اینه، میخوام صد سال سیاه مثل شما دین و ایمان نداشته باشم!

همین چند روز پیش با مادرم بحث کردم و خیلی از دستم ناراحت شد. منم نماز مغربم رو هنوز نخونده بودم و ساعت نزدیک هشت بود میخواستم برم بیرون. گفتم خدایا الان من نمازمو بخونم مامانم منو میبینه میگه نمازت بخوره تو سرت که اینطوری با مادرت رفتار کردی؟ نماز میخونی مثلا؟ گفتم بذار برم بیرون یکی دو ساعت دیگه که میام بخونم. بعد گفتم نه بابا اون موقع ام خسته م شاید یهو نخونم!

دل رو زدم به دریا و رفتم سمت مامانم تا ازش عذرخواهی کنم. راستش برای من خیلی سخته که بخوام وقتی حق با خودم بوده کاملا برم عذرخواهی کنم. معمولا با ادمای دنیای واقعیم اینطور هستم که نمیتونم ازشون عذر بخوام. اما مجبور بودم، به خاطر این نمازی که میخونم، به خاطر اینکه مامانم منو میبینه نمازخون شدم، دلم نمیخواست این تناقض ها رو ببینه که نماز میخونم و بدرفتارم هستم.

روز شنبه پنج خرداد که برای دیدار رهبر رفته بودم حسینیه امام خمینی، خانمارو میدیدم که بدون در نظر گرفتن حق الناس از صف میزدن جلو و تا راه باز میشد میدویدن تا بیفتن جلو، هرچی بقیه میگفتن خانم حق الناسه ها، ما راضی نیستیم، هیچ کدوم توجه نمیکردن. یه خانمی گفت ما مثلا خیر سرمون اومدیم ثواب ببریم این چه ثوابیه الان؟

واقعا ارزشش رو داره به خاطر یه کم جلو بودن، یا اصلا خیلیی جلو بودن، حق الناس رو به جون میخرید؟ چیزی که انقدر بهش تاکید شده؟ میگن خدا شهدا رو کامل هرکاری کرده باشن میخشه، اما حق الناس رو ازشون نمیبخشه، خدا از حق خودش میگذره ولی از حق مردم نمیگذره. چطور تویی که به عشق رهبری که انقدر دین دار و مقید هست اومدی و میدونی که اون راضی به حق الناس نیست، میای و به این راحتی مدیون دیگران میکنی خودت رو؟

به خدا اگر این عبادات ما از سر عادت نبود و یه کم تفکر هم میکردیم در موردشون، همونطور که حضرت علی فکر کنم گفتن که یک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت بهتره، هیچ وقت کسی به دین و مسلمان و خدا انقدر بدبین نمیشد.

گرچه همه میدونیم "هیچ" و "همه" وجود نداره. نمیتونیم بگیم همه نمازخونا خوبن، هیچ نمازخونی بد نیست!