اَلْـحَـمْـدُلِـلَّـه
چطور گناه نکنیم؟
آدم وقتی در بستر انجام یک گناهی قرار می گیره، تازه می فهمه که چند مرده حلاجه! می فهمه که چقدر کنترل نفس داره؟ چقدر اون نمازهایی که خونده روش اثر گذاشته؟ چقدر صحبت با خدا، صحبت با امام ها، زیارت رفتن ها تونستن روحش رو جلا بدن؟ آیا این کارها اثربخش بودن براش و روحش رو عمیقا درگیر کردن یا نه سطحی اثرشون؟
من عمیقا به واقعیت این جمله که فکر کنم تو کتاب نیمه دیگرم بود، پی بردم:
تنها راه مبارزه با نفس چشیدن طعم معنویت است.
امکان نداره ما ارتباط مون با خدا و امام زمان نزدیک باشه و وقتی در بستر گناه قرار می گیریم راحت اون رو انجام بدیم.
مثلا شما فکر کنید به دوست تون که خیلی هواتون رو داره، خیلی با معرفته، خیلی خالصانه همیشه هرچی خواستید بهتون داده هرجا کمک خواستید دریغ نکرده، و شما هم خیلی دوستش دارید و خلاصه جون جونی هستید باهم، می تونید به هم خیانت کنید؟ نه. می تونید به مادرتون پدرتون خیانت کنید؟ اصلا اون محبت بین تون اجازه نمیده دل تون بخواد حتی خار بره تو پاشون.
حالا فکر کنید خدا چندین برابر مادرتون، چندین برابر پدرتون، چندین برابر همسرتون و عشق تون، دوست تون داره. چطور با این فکر آدم می تونه به خدا خیانت کنه؟

پس وقتی ارتباط مون به خدا و ائمه و امام زمان نزدیک تر میشه، سخت تر می تونیم گناه کنیم. و این مهم ترین و قوی ترین عامل در ترک گناه و انجام ندادن اون هست.
عوامل دیگه ای مثل اینکه در محیط گناه قرار نگیریم هم هست. با افرادی که باعث میشن گناه نکنیم ارتباط نداشته باشیم. اینا هم هستن، ولی به اندازه مورد اولی که گفتم قوی نیستن.
به هرحال یه وقت هایی ما در محیط گناه هم قرار می گیریم. مثلا فرض کنید تو خیابون داریم راه میریم نامحرمی هم جلومون هست، یا مثلا پیش یکی نشستیم خیلی اهل غیبته و هی داره از این و اون میگه. اینجا مهم ترین عاملی که باعث میشه ما مرتکب گناه نشیم، مثلا سرمون رو نیاریم بالا اون نامحرم رو ببینیم، یا همراهی نکنیم در غیبت با اون شخص یا حتی نشنویم و بحث رو عوض کنیم (البته میگن تا هفتاد بار باید از اون شخصی که داره غیبتش میشه دفاع کنید) قوی ترین عامل همونه که فکر کنیم الان خدا ازم ناراحت میشه اگر انجامش بدم ها، الان امام زمانم داره نگاهم میکنه اگر این گناه رو بکنم جلوی چشم امام خوب نیست ناراحت میشن.
حالا این ارتباط نزدیک برقرار کردن چجوری میشه؟ چچوری من در هر لحظه خدا رو ناظر بر خودم ببینم، چطوری در هر لحظه امام زمان رو حضورش رو حس کنم؟ تا بتونم از شر شیطان و وسوسه هاش در امان باشم.
ارتباط مداوم.
شما چجوری عاشق و دلبسته یکی میشید؟ وقتی زیاد باهاش در ارتباط هستید. زیاد باهاش حرف می زنید.
با خدا و امام زمان هم همینطور میشه انس گرفت. حتی رهبر هم گفتن که حرف بزنید با امام تون.
صبح که پا میشیم یه سلام بدیم، در طول روز هر کاری میخوایم بکنیم با امام یا خدا هم حرف بزنیم. مثلا بگم خدایا میخوام برم فلان چیز رو بخرم، کمکم کن تا چیز خوبی بخرم. بله در همین حد ازشون بخوایم، در همین چیزهای کوچیک هم باهاشون حرف بزنیم و کمک بخوایم. فکر نکنیم دعا کردن و حرف زدن با امام و خدا فقط برای وقتیه که کار مهم یا یه گرفتاری داریم. مثلا وقتی که امتحان دارید بگید وای خدایا کمکم کن امتحانم رو خوب بدم.
در همه امور باهاشون باید حرف بزنیم، اینجوریه که میشه انس گرفت. هر چیز خوشایندی که پیش میاد برامون ازشون تشکر کنیم شکر کنیم. مثلا از خونه رفتی بیرون یهو یادت میفته عه فلان چیز رو آوردم؟ نگاه میکنی میبینی آره برداشتی، بگو خدایا شکرت که یادم بود. بابت همین شکرگزاری هم حتی باید شکر کنیم. خیلیا شکرگزاری نمی کنند، یادشون نیست اصن، همین که شما شکر گزاری می کنید یعنی خدا دوستتون داشته. مثلا بگیم خدایا شکرت که شکرگزاری میکنم.
یه کم صحبت به حاشیه رفت. خلاصه اینکه اون مورد قوی و مهم که گفتم بهتون، احتمالا شنیده باشید تاحالا در سخنرانی ها یا هرجا، منم شنیده بودم. ولی تجربه اش نکرده بودم، درکش نکرده بودم. مثل همون پست قبلی که گفتم خدا به اندازه توان ما بهمون تکلیف میده، بهش ایمان نیاورده بودم. ولی حالا مطمئنم که این روش چقدر موثره.
ویدئو زیر رو هم از استاد غلامی بزرگوار ببینید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقدی بر کتاب «تختخوابت را مرتب کن»
مطلبی دیگر از این انتشارات
اولین اشک...
مطلبی دیگر از این انتشارات
__.__شکوهِ_._پادشاهیِ _._خویشتن__.__