الیور کان | پادکستِ مَسیرِ شُهرَت

مسیر شهرت الیور کان!
مسیر شهرت الیور کان!

توی ذهن هر مهاجمی، یه ترسِ بخصوص وجود داره... ترسی که از خودِ شکست، بزرگ‌تره... این ترس، از مواجهه با اراده‌ی مطلقه. اراده‌ی خُردکننده‌ی... یه دروازه بان! اون یه بازیکن فوتبال نبود؛ یه گلادیاتور بود که به اشتباه، تو عصر مدرن به دنیا اومده بود. یه نیروی خالص از خشم، جنون و انضباط آهنین. اون توپ رو دفع نمی‌کرد؛ شکارش می‌کرد. اون نمی‌جنگید که برنده بشه؛ می‌جنگید که حریف رو نابود کنه. برای رسیدن به خواسته‌هاش از هر مانعی میگذشت، حریف، داور، هم تیمی هاش و حتی... خودش!

این شما و این، مسیر شهرت تایتان مونیخ، الیور کان...

📌 جهت مشاهده نسخه ویدیویی مسیر شهرت الیور کان، به کانال یوتیوب مسیر شهرت سر بزنید.(قند شکنتون رو روشن کنید:))

📌 نسخه صوتی کاملا درست و قابل پخش هست، فقط دکمه Play مشخص نیست. روی همون جای خالی که کلیک کنید، پخش میشه.


تولد تایتان

📍 آلمان، کارلسروهه، سال ۱۹۶۹.

فوتبال برای خیلی‌ها یک انتخابه، یک انتخاب برای سرگرمی یا یک رویا، اما برای الیور، فوتبال یک میراث خانوادگی بود. پدرش رولف کان، خودش یه زمانی تو تیم همین شهر یعنی کارلسروهه بازی می‌کرد. این زمین‌های چمن، بوی عرق و اراده‌ی پدر رو برای پسر داشت...

الیور از همون سن پایین، می‌خواست شبیه به شخصیت های‌ بزرگ باشه، اما مسیرش برخلاف تصور، جاده صافی نبود. الیور کان، برخلاف خیلی از ستاره‌هایی که دیدیم، یه پدیده طلایی نبود. اون زودتر از بقیه کشف نشد. تو آکادمی‌های آلمان، اسمش سر زبون‌ها نبود. قرار نبود با جادو، ظرافت یا استعداد ناب، تاریخ‌سازی کنه؛ قرار بود با اراده و سخت‌ترین نوع جنگیدن، به موفقیت برسه.

مسیر اون، مسیر تانک بود، نه پرواز یک پرنده....

اون با دست خالی، با تمرینات سخت و یه ذهنیت تسلیم‌ناپذیر، خودش رو از یه بچه معمولی تبدیل کرد به یه دیوار. مردی که هر شکست رو به سوختی تبدیل می‌کرد تا محکم‌تر از قبل رو به جلو حرکت کنه! اولین بارقه‌های این اراده‌ی جنون‌آمیز، تو اوایل دهه نود خودشو نشون داد. زمانی که مربی کارلسروهه، وینفرد شفر، به این دیوار فرصت داد.

الیور کان در کارلسروهه!
الیور کان در کارلسروهه!

تا قبل از کان، کارلسروهه یه تیم معمولی و میانه جدولی بود، اما الیور اون‌ها رو تبدیل کرد به یک کابوس اروپایی و یک تیم تهاجمی. اوج این ظهور، تو جام یوفا ۱۹۹۳ اتفاق افتاد. کارلسروهه با رهبری این مرد خشمگین که به هیچ چیزی رحم نمی‌کرد، تا نیمه‌نهایی اروپا رفت. اون سال کان عنوان بهترین دروازه بان آلمان رو به خودش اختصاص داد...

بالاخره داشت پاداش سخت کوشی هاشو میگرفت... برای همه روشن شده بود که نیروی محرک این مرد، نه فقط استعداد، بلکه جنون پیروزی و یک روحیه جنگندگیه که انگار از عصر وایکینگ‌ها به مستطیل سبز پرت شده. حالا وقتش بود! اون با همین روحیه‌ی جنگندگی، آماده بود که بزرگترین پرش زندگیشو انجام بده و به مهم‌ترین صحنه‌ی فوتبال آلمان قدم بذاره.

محبوبیت در کارلسروهه!
محبوبیت در کارلسروهه!

تایتان در قلب مونیخ

📅 سال ۱۹۹۴...

لحظه‌ای که مسیر شهرت کان برای همیشه تغییر کرد. بایرن مونیخ، پایتخت فوتبال آلمان، برای به دست آوردن این دروازه‌بان، مبلغی رکوردشکن پرداخت: 4.6 میلیون مارک آلمان، چیزی حدود 2.5 میلیون دلار... توی اون زمان، این بیشترین مبلغی بود که برای خرید یه دروازه‌بان توی تاریخ بوندس‌لیگا هزینه شده بود.

اینجا دیگه کارلسروهه نبود. اینجا بایرن بود؛ جایی که فقط قهرمانی می‌خواست.

فصل اول اما، مسیر الیور به یه مانع وحشتناک خورد: توی اوج ۲۶ سالگی، دچار پارگی رباط صلیبی شد. بزرگترین کابوس فیزیکی هر بازیکن فوتبال... اینجا بود که اراده‌ی مطلق اون باید در برابر بزرگترین حریفش می‌ایستاد: بدن خودش.

جایی که خیلی‌ها شاید برای همیشه کنار می‌کشیدند، اما کان با اراده‌ای فولادی بازگشت و دقیقاً بعد از بازگشت از این چالش فیزیکی، عصر طلایی بایرن آغاز شد. توی سال ۱۹۹۶، او با بایرن قهرمان جام یوفا شد؛ اولین عنوان اروپایی‌اش. همینجا بود که لقبی رو گرفت که تا ابد به اسمش گره خورد: تایتان...

تایتان مونیخ!
تایتان مونیخ!

طی ۱۴ سال حضورش توی مونیخ، کان تیمش رو توی هر زمینه‌ای به سمت پیروزی هل داد. اون موفق شد ۸ عنوان قهرمانی بوندس‌لیگا، ۶ جام حذفی و جام اتحادیه اروپا رو به دست بیاره و نام بایرن رو توی اروپا برجسته کنه. در کنار این‌ها، لقب بهترین دروازه‌بان جهان رو هم برای خودش ثبت کرد. اما همونطور که گفتیم، مسیر تایتان داستانمون، مسیری پر از افت و خیز بود...

اولین سقوط بزرگش، فینال لیگ قهرمانان ۱۹۹۹ مقابل منچستر یونایتد بود. توی یک شب سیاه و دراماتیک، در حالی که جام توی دستاش بود، در لحظات پایانی بازی، با یه کامبک دیوانه وار اونو از دست داد. این لحظه، ضربه‌ی مهلکی بر پیکر تایتان بود؛ سقوطی که باید دو سال برای انتقامش صبر می‌کرد.

ناکامی در قهرمانی!
ناکامی در قهرمانی!

📅سال ۲۰۰۱...

بایرن دوباره به فینال اروپا رسید، مقابل والنسیا. بازی به ضربات پنالتی کشیده شد. توی اون شب، دیگه دو تیم بایرن مونیخ و والنسیا با هم بازی نداشتن، اونجا اراده‌ی کان در مقابل شکست ایستاده بود. دروازه‌بان‌های زیادی پنالتی مهار می‌کنند، اما تایتان پنالتی‌ها را نابود می‌کرد. اون با سه مهار کلیدی، تیمش رو به قهرمانی رسوند. این، رستگاری کان بود؛ اثبات اینکه اراده‌ی اون، حتی از سرنوشت هم قوی‌تره...

در کنار این دستاوردهای بزرگ، شخصیت اون با لحظات جنون و خشم گره خورده بود که اونو از یک دروازه‌بان عادی، به یه فرهنگ تبدیل کرده بود. اون با همین اراده و خشم، آماده بود تا بزرگترین امتحان خودشو این بار در سطح ملی پس بده! وقتی که دروازه بان اصلی آلمان، آندرس کپکه از فوتبال خداحافظی کرد و حالا نوبت کان بود که رهبری این تیم رو بر عهده بگیره، حالا اون، نه فقط تایتان مونیخ، بلکه تایتان کل آلمان شده بود...

قهرمانی در چمپیونزلیگ!
قهرمانی در چمپیونزلیگ!

قله‌ی طلایی و اشکی بر دروازه

الیور کان حالا تایتان کل آلمان بود. اما رهبری اون در تیم ملی، نه برای یک تیم پر ستاره، بلکه برای تیمی بود که سال‌ها در اوج قدرت نبود. آلمان برای جام جهانی ۲۰۰۲، روی شانه‌های این مرد خشمگین حساب باز کرده بود. اون تنها امید ملت بود. کان اون سال، به قهرمانی در قامت یک گلادیاتور تبدیل شد.

در سراسر تورنمنت، دروازه‌ی آلمان به یک دژ نفوذناپذیر تبدیل شده بود. تا قبل از فینال، کان توی شش بازی فقط یک گل دریافت کرد! اون با اراده‌ای که حتی آسیب دیدگی رباط انگشتش رو هم نادیده گرفته بود، تیمش رو تا فینال پیش برد. قله تقریبا فتح شده بود، اما مانعی بسیار سخت به نام برزیل، در مقابل کان بود.

عملکرد عالی الیور کان در جام جهانی 2002!
عملکرد عالی الیور کان در جام جهانی 2002!

📅 فینال جام جهانی 2002...

آلمان در مقابل برزیل، دروازه‌ای که شش بازی بود هیچ‌کس توان فتحشو نداشت، در فینال و در مقابل برزیل، تسخیر شد. برزیلی که برخلاف آلمان اون سال، در بهترین ورژن‌های خودش بود... بازی تموم شد... جام از دست رفت. الیور کان دیگه فریاد نمیزد، دیگه اون شور و شوق همیشگی رو نداشت... آروم، تنها و درهم شکسته، به تیر دروازه‌اش تکیه داده بود.

اینجا، قوی‌ترین اراده‌ی جهان در برابر سرنوشت زانو زد. اون بهترین بازیکن تورنمنت بود، اما شکست خورد. این تلخ‌ترین نوع قهرمانی بود که اونو از یک ستاره، به یک اسطوره تراژدیک تبدیل کرد.

چرا که اون سال، توپ طلای جام جهانی، به الیور کان تعلق گرفت! جایزه ای که هیچ دروازه بانی تا به حال، موفق به دریافت اون نشده! کان اون سال، نه فقط بهترین دروازه‌بان... بلکه رسماً بهترین بازیکن کل جهان بود! یک دستاورد بی‌نظیر برای تایتان آلمان...

توپ طلای جام جهانی!
توپ طلای جام جهانی!

بعد از ۲۰۰۲، خشم و اراده‌ی کان هرگز فروکش نکرد، اما زمان به نفعش نبود. نایب قهرمانی ۲۰۰۲، آخرین حضور پررنگش تو صحنه ملی بود. سال‌های بعد، رقابت سختی با ینس لمن برای جایگاه شماره یک آلمان داشت. رقابتی که با توجه به سن و سال و جنجال‌های فراوان، سرانجام در جام جهانی ۲۰۰۶ به زیان کان تموم شد.

اون تا سال ۲۰۰۸ به افتخارآفرینی توی بایرن ادامه داد، اما دیگه اون شور و شوق، کم کم داشت تبدیل به نمادی میشد که همه می‌دونستن هرگز جایگزینی نخواهد داشت. اون همه چیزو فتح کرده بود: ترس، مصدومیت، رقبا و حتی خودشو. اون داشت زندگی رو میکرد که توی بچگی رویاهاشو میدید... حالا دیگه چیزی برای اثبات باقی نمونده بود. فقط و فقط یه حساب دیگه با مستطیل سبز داشت....

الیور کان و ادامه درخشش در بایرن!
الیور کان و ادامه درخشش در بایرن!

میراثی از خشم و اراده

بقیه جاها رو نمیدونم، اما خوب میدونم که توی فوتبال، زندگی هر جنگجویی، بالاخره به لحظه‌ای ختم میشه که باید شمشیر رو غلاف کنه و از میدون خارج بشه.

سال ۲۰۰۸، الیور کان برای آخرین بار با پیراهن بایرن مونیخ، قدم به مستطیل سبز گذاشت. این بار دیگه خبری از اون خشم آتشین، فریادهای هولناک و نگاه‌های مرگبار نبود. اون شب، احترامی آروم و سنگین بر ورزشگاه حکمفرما بود. تایتان بالاخره حسابش رو با مستطیل سبز تسویه کرد. او در زمانش، همه‌ی قله ها رو فتح کرده بود، و مهم‌تر از اون، از بزرگترین مانع زندگی‌اش یعنی پارگی رباط صلیبی و ضعف‌های خودش عبور کرده بود.

کان هم مثل خیلی از اسطوره ها، تبدیل به یه نماد شد...

نمادی که به ما یاد داد، مسیر شهرت فقط متعلق به استعدادهای فوتبال نیست. اون به ما یاد داد که می‌تونی با اراده‌ای فولادی و جنونی کنترل‌شده، نه تنها به قله رسید، بلکه غیرممکن ها رو ممکن کنی. اون به ما ثابت کرد که می‌شه بهترین بازیکن جهان بود، حتی اگه تلخ‌ترین شکست زندگی‌ات را تجربه کنی.

الیور کان به ما آموخت که شکست، نقطه‌ی پایان نیست، بلکه نقطه‌ی آغاز خشم و اراده‌ی بیشتر است. و این دقیقاً همون چیزیه که اونو تبدیل به تایتان کرد. مردی که هرگز از جنگیدن دست نکشید...

خداحافظی الیور کان از فوتبال!
خداحافظی الیور کان از فوتبال!

این، مسیر شهرت تایتان مونیخ، الیور کان بود... اگر از این سبک روایت لذت بردید، خوشحال می‌شم با لایک و سابسکرایب ازم حمایت کنید. همچنین تو کامنتا برام بنویسین اگه قرار بود یک درس زندگی الیور بگیری، اون چیه؟ و مهم‌تر از همه، بهم بگید دوست داری مسیر شهرت اسطوره بعدی، کی باشه؟

📌 جهت دسترسی مستقیم به نسخه ویدیویی پادکست، کافی است اینجا کلیک کنید.(قند شکنتون رو روشن کنید:))

©️تمامی حقوق مادی و معنوی متعلق به پادکست مسیر شهرت می‌باشد. هرگونه استفاده و کپی برداری از این محتوا، پیگرد قانونی دارد.