اگر ترم 1 دانشگاه بودی چیکاری میکردی؟

کتاب اگر ترم 1 بودم

IMDB:9/10(: با پارتی

دانلود بخشی از کتاب

کتاب اگر ترم 1 بودم کتابی است اختصاصا برای دانشجوها وقابل استفاده برای غیر دانشجو ها.

نگاهی گذرا به سرفصل ها کتاب:

  • انگیزه چیست؟ از کجا می آید؟ چرا هیچ وقت حس هیچکاری نیست؟
  • آشنایی اصولی با ساختار مغز
  • راه های عضویت در بنیاد ملی نخبگان
  • دور زدن سربازی به روش قانونی
  • چطور در خوابگاه زنده بمانیم+چک لیست کاملی از وسایل مورد نیاز
  • اگر ترم 1بودم(لیست از حسرت های دانشجویان مهندسی،حقوق،روانشناسی دانشگاه فردوسی وامیرکبیر)
  • ارشد خواندن یا نخواندن؟
https://vrgl.ir/PVhIM


  • 10 نکته ای که بهتر است از همین ترم اول بدانید
  • عضو انجمن علمی یا اسلامی یا بسیج شدن یا نشدن
  • اصول مطالعه
  • و ده ها مورد دیگر


اما اگر بهترین قسمت این کتاب را به شما بگویم میتوانم به قسمت مغز ابله اشاره کنم این که چرا خیلی وقت ها ماتنبلی میکنیم چرا مغز ما خر بازی در می آورد؟

قبل از تشریح اعضا مغز باید گفت که رفتار‌های ادمی ناشی از سه قسمت است. رفتار ناشی از(انگیزه، اراده، عادت) [1]


کارهایی که شما انجام می‌دهید، حاصل گفتگوی این سه قسمت مغز ماست.

این سه قسمت از مغز درست به مانند نماینده مجلس برای این که شما یک کار را (مثلا سیگار کشیدن یا نکشیدن ورزش کردن یا نکردن ) انجام بدهید یا ندهید رای گیری می­کنند.

گاهی همه با هم موافقند و گاهی مخالفت‌هایی نیز مشاهده می‌شود.

در این میان تنها بخشی که به سعادت شما در بلندمدت توجه دارد قشر پیش‌پیشانی است ولی انتخاب‌های این بخش، اغلب توسط دو بخش دیگر(فوقانی استریاتوم، هسته اکومبنس) در رای‌گیری شکست می‌خورد. به عبارت خیلی ساده‌تر اغلب تصمیم‌گیری‌های ما فرقی با بقیه حیوانات ندارد و بدون منطق و بر پایه‌ی چیزهایی‌ست که حیوانات دیگر هم انجام می‌دهند.

از بد ماجرا هرچقدر به وسوسه‌ها بیشتر پاسخ مثبت بدهید، قدرتشان افزایش پیدا می‌کند و کار برای قسمت منطق مغز دشوارتر می‌شود.

بیایید با دو قسمت ابله مغزمان ( هسته اکومبنس، قسمت فوقانی استریاتوم ) بیشتر آشنا بشیم.

این دو بخش در خدمت وسوسه‌های ما قرار دارند و به آن‌ها پاسخ می‌دهند؛ جدای از اینکه این وسوسه‌ها به نفع ما باشند یا به ضرر.

مثلا مورد سوم (قسمت فوقانی استرایاتوم) نمی‌فهمد که یک عادت بد است یا خوب چه بد باشد چه خوب، چون عادت است، پس انجامش می‌دهد و کاری به عواقب بلندمدت آن ندارد.

قسمت فوقانی استریاتوم به اینکه چه چیزی می‌خواهید یا چه چیزی به صلاح شماست کاری ندارد چون شعور ندارد.

در واقع این بخش از مغز فقط می‌خواهد الگوهایی که شکل گرفته را دنبال کند.

از قضا قدرت این بخش در تصمیم‌گیری و رفتار ما آنقدر زیاد است که نمی‌توانید خودآگاهانه خاموشش کنید. یعنی شده منطق شما کاملا خاموش شود، می‌شود ولی این قسمت کار خودش را می‌کند و با توجه به الگوهای حک شده(الگو‌هایی که شاید سال‌ها شما آن‌ها را تکرار میکردید وحالا کم رنگ کردن آن‌ها باید کمی سخت باشد)، برای‌تان تصمیم می‌گیرد.

خلاصه که دو بخش آخر شعور سرشان نمی‌شود و هر کاری می‌کنند تا شما تحریکشان کنید و در نهایت باعث به وجود آمدن حس خوش یا از بین رفتن اضطراب شود (حالا با هر محرکی که بشود فرقی ندارد؛ حتی اگر این محرک، ماده‌ی ویران‌کننده‌ای مثل هروئین باشد).

پس نمی‌توانید خودتان را بابت انجام عادت‌های بد سرزنش کنید ولی می‌توانید که کم‌کم مانع آن‌ها شوید.

صحبت از عادت شد.( تقریبا نیمی از زندگی ما را، عادت‌هایمان شکل داده‌اند، به این معنی که نصف کارهایی که می‌کنیم حاصل عادت‌ها و نه تصمیم‌هایی‌ست که متفکرانه اتخاذ می‌کنیم)

گفتم که این سه تارو در ذهن داشته باشین.

راه خرید کتاب+15 درصد تخفیف(:

کتاب SOLD OUT شده (:

(سه چهارمش هم هبه شد)