این قسمت : من تلاش میکنم شما را برای خواندن شازده کوچولو قانع کنم!

شازده کوچولو نوشته آنتوان دو سنت اگزوپری کتابی شیرینی است که میخواهم در این پست ان را معرفی کنم و شما را قانع کنم آن را بخرید یا از کتابخانه ای قرض بگیرید البته احتمال میدهم شاید این کتاب را خوانده باشید.

اگر بخواهم شما را فردی خشک و منطقی و بزرگسال و با مو هایی که بیخودی رنگ سفید و خاکستری برای خود برنگزیده اند و با کوله باری از تجربه که معتقد است این کتاب برای بچه هاست (لجبازترین و سخت گیرترین و ایراد گیر ترین نوع انسانی که میتونم تصور کنم!!.)فرض کنم اینگونه تلاش خواهم کرد برای قانع کردن شما (به شما اطمینان میدهم این یک معامله برد برد برای هر دو ما هست):

این کتاب جذاب به بیش از ۲۸۰ زبان و گویش ترجمه شده و با فروش بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه، یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ محسوب می‌شود(که همین جمله میتواند نشان ارزش وقت گذاشتن برای این کتاب خبر دهد.). کتاب شازده کوچولو «خوانده شده‌ترین» و «ترجمه شده‌ترین» کتاب فرانسوی‌زبان جهان است و به عنوان بهترین کتاب قرن ۲۰ در فرانسه انتخاب شده‌است. از این کتاب به‌طور متوسط سالی ۱ میلیون نسخه در جهان به فروش می‌رسد. این کتاب در سال ۲۰۰۷ نیز به عنوان کتاب سال فرانسه برگزیده شد.

در داستان این کتاب نویسنده از شیوه سوررئالیستی به بیان فلسفه خود از دوست داشتن و عشق و هستی می‌پردازد. طی این داستان سنت اگزوپری از دیدگاه یک کودک، که از سیارکی به نام ب۶۱۲ آمده، پرسشگر سؤال‌های بسیاری از آدم‌ها و کارهایشان است.


اگزوپری در کنار هواپیمای سقوط کرده خود در کویر آفریقا. نجات معجزه‌آسای اگزوپری الهام‌بخش او در نوشتن این داستان شد.
اگزوپری در کنار هواپیمای سقوط کرده خود در کویر آفریقا. نجات معجزه‌آسای اگزوپری الهام‌بخش او در نوشتن این داستان شد.


اگر تمام این جملات(منبع شان ویکی پدیاست) شما انسان سخت گیر که شاید علاقه ای به کتاب خواندن ندارد را قانع نکرده که از جای گرم و نرم خود پا شوید به کتابخانه بروید برای گرفتن این کتاب شاید تکه هایی از لینکتاب شما را قانع کند.

تیکه کتاب:

همه‌ی مردم ستاره دارند اما همه‌ی ستاره‌ها یک جور نیست: واسه آن‌هایی که به سفر می‌روند حکم راهنما را دارند واسه بعضی دیگر فقط یک مشت روشنایی سوسو زن‌اند. برای بعضی‌ها که اهل دانشند هر ستاره یک معما است واسه آن بابای تاجر طلا بود. اما این ستاره‌ها همه‌شان زبان به کام کشیده و خاموشند. فقط تو یکی ستاره‌هایی خواهی داشت که تنابنده‌یی مثلش را ندارد. چی می‌خواهی بگویی؟ نه این که من تو یکی از ستاره‌هام؟ نه این که من تو یکی از آن‌ها می‌خندم؟… خب پس هر شب که به آسمان نگاه می‌کنی برایت مثل این خواهد بود که همه‌ی ستاره‌ها می‌خندند. پس تو ستاره‌هایی خواهی داشت که بلدند بخندند! و باز خندید.
برای من تو هم مثل هزاران پسربچه‌ی دیگه‌ای هستی که در این دنیا زندگی می‌کنن و من هیچ نیازی به تو ندارم. برای تو هم من مثل هزاران روباه دیگه‌ی این دنیا هستم. اگر من اهلی بودم، ما به هم نیاز داشتیم. به نظر من، تو در تمام جهان منحصر به فردی و من هم باید در تمام جهان منحصر به فرد باشم.
آدم‌ها در شرایط سخت، جرأت نافرمانی ندارند‌.



ایا این تیکه ها شما را قانع کرد ولی رفتن به کتابخونه سخته خب مشکلی نیست کتاب میاد دم در خونت کافیه اینجا کیلیک کنی!