▪️اینجا برداشتمو درباره کتاب و گاهی زندگی میگم▪️
برداشت من از کتاب میرا
برداشت من از کتاب میرا
برای فروردین ۱۴۰۲ عضو گروه کتاب خوانی شدم و کتاب اول کتاب میرا بود در اخر وقتی کتاب و میخونیم باید یک پاراگراف نظرمونو درباره کتاب بگیم که من همون پاراگراف و در این صفحه هم قرار میدهم.
نویسنده:کریستوفر فرانک
ترجمه لیلی گلستان
کتاب سورئالیستی است
ژانر کتاب:علمی تخیلی
▪️در کل موضوع این کتاب خیلی من و یاد کره شمالی.حکومت کمونیستی. هوش مصنوعی و یک جاهایی حال حاضر ایران مینداخت(وجود نیروهای کنترل گر.زیراب کسی رو زدن. برابری غیر قابل درک برای مردم.ترس از اینده و...)
▪️کتاب کمی طنز هم داشت (طنز سیاه؟) که این ویژگیش شبیه بود به کتاب مغازه خودکشی و البته پایان جفتشون هم شبیه بود (امید در کنار نابودی)
▪️توی داستان اینکه اسمان و کف زمین حساب کرده بود و نگاهش به پدر و مادر خیلی بی روح وار بود و مثل اشیا با اون ها رفتار میکرد... برام جالب بود
▪️قسمت دوم دکتری که مشکل شخصیت اصلی رو فهمیده بود و گفت ریشه در دوست داشتن میرا داره خیلی جالب بود برام (ایا اصلاح شده بود یا مریض؟)
▪️اوج داستان و زیبا ترین قسمت هم برام وقتی بود که میرا و شخصیت اصلی با وجود اصلاح شدن خصوصیات هم و به یاد داشتن
▪️پایان کتاب و دوست داشتم یک جورایی اسطوره ای و قوی بود میرا و شخصیت اصلی نابود شدن اما قبلش موفقیت خودشون یعنی (امید) رو ثبت کرده بودند
فروردین ۱۴۰۲
مطلبی دیگر از این انتشارات
بلاروزگاریه عاشقیّت
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتابی که امید واقعی بهمون میده!
مطلبی دیگر از این انتشارات
کمالی که نمیخواه(یـ)م