نویسنده
بر گرفته از کتاب "تمام مردان هم عصر من" نویسنده: لیلا جاتن
با احترام به اشخاصی که از سلامت روحی و عاطفی برخوردارند و با علم به انکه هیچگاه در هیچ زمینه ای حکم قاطع و نهایی نمیتوان صادر کرد ،امروز به پایان بخشی از کتاب زندگی عده ای محدود از مردان و زنان هم عصر خود رسیده ام . تا به این لحظه با تحقیقات مستمر به بسیاری از منابع اطلاعاتی و انسانی توسل جسته و تک تک انها را با کمک همراهانم بررسی کرده ام ،به طوری که در بسیاری از انها به گونه ای اشکار بی خردی ، نادانی ، و بی سوادی در زمینه انسانی و عاطفی به وضوح قابل لمس
بوده که شکاف عمیق بوجود امده از ان با هیچ تدبیری گویا پر شدنی نبود. انها رنجهای بوجود امده در شکستهایشان را به پای عشق نوشته و عقاید ناهنجار و فقدان بلوغ عاطفی در اکثر انها جدایی و شکستهای پی در پی را برایشان به ارمغان اورده بو دکه من نیز بر پایه مشاهدات ،پس از بررسی علل و عوامل ،انچه دیده ام و شنیده ام را ان چنان که به طور معمول تصور میشود تاثیرات احساسات زودگذر و غیر منطقی و سطحی میدانم که در رفتارها و اخلاقیات انها به طور چشمگیر نهادیه شده است . من بر این باورم که نمونه تاثیرات اینگونه رفتارها در جامعه در تمام جوامع خطوط مشابهی را نشان میدهند و ان این که تباهی روز افزون اخلاقیات ، اینگونه القا میکند که هر چه انسان متمدن تر میشود رفتارهای ناکاملتر و نامناسب تر از او دیده میشود ، باید بر این گونه رفتارها وسیعا اعمال نفوذ کرد چرا که اینگونه اخلاقیات هر گونه نظم فکری را بر هم خواهد زد ،تا این حد بی قاعدگی در رفتار و اندیشه نوعی بیماری ست که تمام عقاید مرتب به سرشت انسانی را زیر سوال برده است به طوری که با وجود ریشه داشتن هر گونه نظمی را بر هم خواهد زد ؛ اگر تنهابه مقایسه اوضاع کنونی روابط انسانی و عاطفی انان بپردازیم شاهد خواهیم بود که به راستی یک نفر چگونه میتواند اینگونه رفتارهای غیر اخلاقی از خود نشان دهد بی انکه ذره ای احساس ندامت در او دیده شود!؟ او چگونه با اعتماد به نفس اینگونه روش و رویه ای را به اجرا میگذارد و دست اخر برای تبرئه خویش به دروغی متوسل میشود !؟ پاسخ را باید در باورهای چنین شخصی جستجو کرد باورهای غلطی که با نادانی بر انها پافشاری میکند و دفاع از رفتارهایش شما را یاد بیماران روانی می اندازد . جامعه گاهی دست انها را تا این حد باز میگذارد چرا که جرمی علنی صورت نگرفته است و این خود متاسفانه یک تراژدی بزرگتر است. چرا که بزرگترین جنایت ، جنایت علیه روح انسان است همان کاری که همه ما در طول زندگیمان شاید اگر خیلی منصف بوده باشیم یک بار انجام داده ایم و دیگر تکراری در کار نبوده است. به هر جهت تکرار ان طبیعتا از دایره انسانی به دور خواهد بود . اینجا میخواهم کمی گستاخی به خرج دهم و بگویم این ها همه روشنگر نظرات من نیز میباشد ؛
به اعتقاد من هر کجا برابری زیستی و اخلاقی وجود نداشته باشد تباهی اخلاقی امری گریز ناپذیر خواهد بود.
معیارهای ذهنی نزول پیدا کرده اند من سالها به اینگونه رفتارها اندیشیده ام ، گرچه تمامی این وقایع را از نظر عقلی می بایست بر اساس علل و معلول بررسی کرد ، اما تا به امروز اتفاق خوبی در این زمینه به وقوع نپیوسته است که نظرم را تغییر دهد. یخ زدگی افکار اجتماعی در روابط عاطفی و انسانی بسیاری از ما را در برابر اعتقادات اخلاقی نامناسب موجود با سخت ترین دشواریها روبرو کرده است . زندگی یوتاپ ها ، مهنازها و فرنوشها و بقیه به طور تناوبی تکرار میشود ، بد به حال همه ما که این گونه روشی را عادی ترین رفتار اجتماعی تلقی خواهیم کرد .
نمیدانم دادگاه وجدان انسانی چه رأیی را برای عاملان اینگونه جنایتها صادر خواهد کرد . !
و کلام اخر انکه به اعتقاد من یک زن، تنها کسی ست که خوب میداند با هم جنس او چگونه باید رفتار کرد بنابراین تنها کسی ست که میتواند با اندیشه و دانایی خود به پسرش چگونگی رفتار با یک زن را در اینده بیاموزد و این کار بی شک به عهده یک مادر دانا و بی غرض خواهد بود .
تمام مردان هم عصر من / لیلا جاتن
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوره بازترجمه اصول فلسفه حقّ: بندهای 158، 159 و 160
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک داستان ملال انگیز | زندگی، مرگ، مرگ ، زندگی
مطلبی دیگر از این انتشارات
هر آنچه یک نویسنده لازم است درباره «عناصر داستان» بداند! + ۷ عنصر و ۷ ابزار و یک کتاب