مریم رستگار/ روایتگر و معلم🌱 می نویسم تا بمانم...
به خانومت سلام برسون!
مصطفی مردانی در کتاب« به خانومت سلام برسون» داستانی را روایت می کند که به گفته ی خودش، بی شباهت به زندگی شخصی اش نیست.
داستانِ کتاب « به خانومت سلام برسون» زندگی مرد عکاسی به نام «کامران» را به تصویر می کشد که یک سال است از همسرش جدا شده است، اما با توافق نسرین( همسر سابقش)، تصمیم می گیرد این موضوع را از اطرافیانش پنهان کند.
در طول داستان، شخصیت اصلی یعنی کامران، مدتی با دوست و همکارش علی، هم خانه می شود. علی خواهری به نام طاهره دارد که برای تحصیل، از شهرستان به تهران آمده است و از طریق برادرش به کامران معرفی می شود. از آن به بعد، طاهره در خانه ی برادرش زندگی می کند و گاهی در اجرای پروژه های عکاسی به علی و کامران کمک می کند.
در این مدت، کامران گاهی اوقات در مورد ماجرایی که بین او و نسرین اتفاق افتاده، با علی و طاهره صحبت می کند. طاهره که یک زن باهوش است، سعی می کند کامران را متوجه بعضی از اشتباهاتش کرده و او را به نسرین برگرداند. اما در این میان، کامران تحت تأثیر سادگی و ظرافت طاهره قرار می گیرد و به او علاقه مند می شود...
قسمتی از کتاب:
موتور یخچال که ساکت شد، برگشتم و توی رختخوابم ولو شدم. حس کردم که حتی یخچال هم خوابید. انسان مدرن دلش به همین صدای دستگاه های مختلف خوش است. صداهایی که گاهی انگار با او حرف می زنند. انسان مدرن آن قدر تنها است که می تواند غذایش را با یکی از همین ها بخورد. طوری که حس کند روبرویش نشسته و لیوان قهوه را با او سر کشیده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
این کتاب خواندنی است: برای قرن بیستویکم
مطلبی دیگر از این انتشارات
به بهانه معرفی کتاب از قیطریه تا اورنجکانتی در فیدیبو: در زندگی اگر حرفی هست، یک نفس بس است!
مطلبی دیگر از این انتشارات
جناب مارتینی