ویرگول رو دفترچه یادداشتی برای ثبت هیجاناتش میدونه
به وقت کتاب!
تصمیم گرفتم هر ماه ۴+۱کتاب بخونم؛حالا ۴ تا چرا ؟
- یکی رمان فلسفی برای باز شدن بیشتر دیدم کلا به دنیا, "چون من خودم رو می شناسم". که آدمی هستم که زود جوگیر میشم و فکر میکنم این آدم بهترین نسخه نسل خودش هست و از این حرفها*.[پس شد جلوگیری از *جوگیری*]
- دومی رمان زندگی یا حسب حال
- بعضی ها میگن وقت تلفی هست راست ش خودم هم این جوری فکر میکردم اما بعد از خوندن رمان پستچی از خانم چیستا یثربی به این نتیجه رسیدم که مثل آمپول تجربه ی یه آدم تو زندگی به من تزریق شد پس تا زنده ام با کتاب تو جلد ِ بقیه میرم و زندگی های زیادی رو زندگی میکنم.
کتاب سوم ِ ماهانه ام بحث خود شناسی و جهان شناسی هست که باید بخونم تا بتونم خودم رو در شرایط مختلف بیشتر کنترل کنم ، اخه من گاهی احساساتم به حدی زیاد میشه که کارهای احمقانه انجام میدم با کلی خنده که بعدا با یادآوری ش حالم بد میشه !
جهان شناسی چرا؟ چون من قبل خوندن کتاب های توخولسکی فکر میکردم فقط ما هستیم که ساواک مثلا داشتیم تو تاریخ ِ مون
یا اینکه تا حالا پای صحبت های یه جوان ایرانی که از دانشگاه رفتن اش پشیمون هست فقط نشسته بودم و نمیدونستم آلمانی ها هم مثل ما هستن!
۴ اُمین کتاب موضوع علمی متناسب با رشته ی تحصیلی ام .
《پنجمین کتاب هم مرور دوباره ی کتاب قبلی که خوندم و فکر میکنم هنوز مطلبی برای آموزش به من داره.》
مطلبی دیگر از این انتشارات
در باب آنارشیسم: (تکمیل مطلب گذشته)
مطلبی دیگر از این انتشارات
?کوری
مطلبی دیگر از این انتشارات
گیج و مبهوت خود خودم شده ام