جنون سازمان یافته | نگاهی بر کتاب آدمخواران ژان‌تولی

یادمه حدود یه سال پیش یه کتابی به نام مغازه خودکشی از آقای ژان تولی ترجمه شد که خیلی از کتاب استقبال شد و بخاطر پایان کتاب کرک و پر خیلی ها ریخت و بنظرم پایان واقعا مهر تاییدی بر تمام تناقض های کتاب و زندگی های ما زد.

من چندوقت پیش با یکی دیگ از کتاب های آقای ژان تولی که در طنز تلخ و آزار دادن خواننده مهارت بینظری دارند آشنا شدم.

کتاب آدمخوارن

خب اگه بخوام خلاصه ای از کتاب بگم:

قصه در میانه‌ی جنگ فرانسه و پروس در سال ۱۸۷۰ روایت می‌شود، جنگی که با شکستِ مفتضحانه‌ی ناپلئون سوم و سقوطِ پاریس همراه بود.

خب اول اینکه داستان کتاب بر اساس واقعیت هست و خود آقای ژان تولی هم با مردم به سختی مصاحبه کردند و روستا هم همچنان وجود دارد.

مردم یه روستا یک فرد بی گناه و بسیار مهربان و خوب را در طی اقدامی بیرحمانه و وحشیانه شکنجه میکنند میکشند و میخورند.

بنظرم توی این کتاب به خوبی میشه هنر نویسندگی و به تصویر کشیدن آقای ژان تولی را تحسین کرد و کاملا فهمید که کتاب با هدف خاصی درحال آزار دادن خواننده است.

وقتی کتاب را خواندم در ابتدا جذب شخصیت اصلی و مهربان کتاب شدم که از قضا نام او نیز آلن بود. همچون کاراکتر اصلی کتاب دیگر آقای ژان تولی که البته اتفاقی بوده.

وقتی داستان جلو رفت و جرقه های دیوانه شدن مردم رو دیدم واقعا غیرقابل درک وحشتناک و عجیب بود.

وقتی داستان جلوتر رفت من میتوانستم خشم مردم و کور شدن چشمان و از دست دادن قوه تفکرشان را حس کنم.و بنظرم ترسناکتر از واقعی بودن داستان این نکته بخش ترسناک داستان است.

و بنظرم ترسناکترین بخش این بود که ما نمیتوانیم مردم را مقصر این خشونت بدانیم آنها از بدبختی و فشار روانی و مالی چشم هایشان کور شده بود و نمیتوانستند به تعصبات خود تف بیندازند و چه بهتر از اینکه خوک خارجی را قتل عام کنیم و خودمان رو مجبور به فکر نکردن بکنیم ؟

داستان واقعا وحشتناک بود و من واقعا تا الان از انسان بودن خودم میترسم و از این ذهن که قفلش دست من است میترسم.

سعی کردم کتاب رو اسپویل نکنم و فقط درحد خلاصه داستان کتاب یکم احساساتم رو راجع کتاب گفتم.

بهتون پیشنهاد میکنم بخونید و آزار روانی رو حس کنید و از انسان بودن خودتان بترسید و هرچندوقت یکبار چک کنید که میتوانید فکر کنید و هرجا که لازم شد به تعصبات خود تف بیندازید.

پ ن :امیدوارم عذابتون نداده باشم / راستی ممکنه یکم حالتون از توصیف اتفاقات بهم بخوره پس اگر حساس هستید نخونید و به همین پیام داستان از دیدگاه من راضی باشید. صد البته که کتاب ها نوشته شده اند تا با ذهن خودمان به دیدگاه درست برسیم :)