خوندم و می خونم و عاشق خوندن هستم ولی ، ، ، ارزشمندترین چیزا رو از خود زندگی یاد گرفتم ، وقتی گوشامو تیز کردم !
خدای فقه یا خدای عرفان !
به تازگی کتابی خوندم که بسیار جالب بود و خیلی ازش تاثیر گرفتم . این کتاب البته جایزه ی بوکر عربی سال 2017 رو هم گرفته (: کتاب تقریبا زندگینامه و احوالات محی الدین ابن عربی هست که فیلسوف اهل اندلس و اهل عرفان بوده است.
در این کتاب زندگی او و احوالاتش ، نگرش ها و طرز تفکرش در مورد خدا و کلاس های درس ش ، شاگردان ش ، ارتباطات با دیگر صوفی ها و ملاقات با شمس تبریزی بیان می شود.جالب بود خیلی زیاد . به هر حال او صوفی هست و اهل عرفان و عشق ورزی بی حد و حصر به خدا.
بعد از خواندن این کتاب شروع به مطالعه ی عرفان کردم و کمی با ایدئولوژی آنها آشنا شدم. از طرفی مدتها قبل هم فقه رو مطالعه کرده بودم و چند سالی هم در کلاس های تفسیر قرآن شرکت کرده بودم.
نتایج اما بسیار عجیب و متناقض بود !
من با دو مدل خدا مواجه شدم ! دو مدل خدا با دو مدل رفتار متفاوت !
خدایی که عرفان معرفی میکند بسیار آرام ، مهربان ، اهل بخشش و گذشت است. بسیار به بنده مشتاق است و با او مهربان و تقریبا همیشه منتظر است تا بنده به سویش برود و او را پذیرا باشد .خودمونی بگم در هر صورت ناز بنده رو می کشه ! !
خدایی که فقه معرفی می کند اما کمی سخت گیر است .برای هر چیزی قاعده و قانونی دارد ، اینطور انجام بده به این روش در این زمان ، اگر هم خطا کردی عذابش چنین است و چنان ! البته که اینجا هم بخشش وجود داره اما تاکید بر عذابها و عقوبت کارهابیشتر است تا جایی که بیماری هم نتیجه اعمال بد خودت هست ! !خودمونی بگم خدای فقه منتظره پاتو کج بزاری گوش تو بپیچونه !
بارها با دوستانی که اهل عرفان هستند مباحثه کردم بی نتیجه ! با دوستانی که اهل فقه هستند مباحثه کردم آنهم بی نتیجه !
هرکس همان گونه که خدا را به او شناسانده بودند او را می شناخت و متاسفانه حاضر نبود حتی در این زمینه فکر کنه ! هر کس طبق همان چهار چوب ذهنی خودش رابطه با خدا را تعریف می کرد.
اما واقعا خدا کیه ؟ چیه ؟ چطوریه ؟
وجودی که عالم هستی ، کرات دیگه ، کهکشان ها ، دریاها ، کوهها ، وتمام جنبده ها رو آفریده و اداره میکنه ، وجودی که اراده ش همیشه و همه جاری هست میتونه فقط خوب باشه ؟ فقط ناز بکشه ؟ یا نه برعکس :
میتونه فقط نظاره کنه ، فقط کنترل کنه و فقط عذاب بده ؟
به نظرم خیلی ساده لوحانه ست . این وجود شبیه من میشه که یا خوبم یا بد!
تصور کنید خدای مشتاق و مهربان را که از هر خطایی چشم پوشی میکند و همیشه منتظر است تا تو به سمتش بروی و او هم تو را ببخشد !
با این روش حتی نمیشه یک شرکت رو اداره کرد ! حتی نمیشه یک بچه ی چهار ساله رو اداره کرد چه برسه به جهان هستی و جهان های دیگر!
حالا تصور کنید خدای چوب به دست را !او که تا خطا میکنی عذاب رو میفرسته ! از هر طرفی هم که فکر کنی عذاب رو میفرسته : باد ، بارون ، بیماری ، تصادف ، خشکسالی و و
به نظرتون با این روش میشه یک شرکت رو اداره کرد ؟ یا اون بچه ی چهار ساله رو ؟
قطعا خدایی که جهان را اداره می کند هم ناز می کشد ، هم عذاب می دهد!
هم با بنده رحمان و رحیم است و هم در صورت خطا البته تنبیه هم در قاموس او وجود دارد . هم می بخشد و هم عذاب می دهد.
قضاوت در مورد وجودی که عالم هستی و عوالم دیگر را آنهم فقط با اراده اش اداره می کند به این آسانی ها هم نیست و البته یک جانبه فکر کردن در مورد خداوند هم بسیار ساده انگاری ست .
درشتی و نرمی به هم در بِه است چو فاصِد که جراح و مرهم نه است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
فهرست لغات و توضیحات درباره برخی از اصطلاحات هگل
مطلبی دیگر از این انتشارات
انگار کن خدا در یک قامت، قیامت کرده باشد!
مطلبی دیگر از این انتشارات
قمارباز