خلاصه کتاب سایه روشن بهائیت

کتاب سایه روشن بهائیت یکی از مجموعه کتاب‌های نیمه پنهانِ انتشارات کیهان است که به بررسی فرقۀ جعلی بهائیت و ریشه آن از زمان بابیت می‌پردازد. بهائیت فرقه‌ای بود که به انگیزۀ تضعیف تشیع دوازده امامی در ایران به همراه فرقه‌های دیگری مثل ازلی گری و بابی گری و صوفیه ساخته شُد. فرقه‌ای که ادعا می‌کند اصلا نباید در سیاست دخالت کرد در حالی که مهم‌ترین جاسوسان دستگیر شده بهایی هستند و حتی عباس افندی پسر بهاء الله رسما جاسوس روسیه بود و حاکم عثمانی به همین جهت می‌خواست او را اعدام کند که روسیه از او حمایت همه جانبه کرد و مانع اعدامش شد.

«خلاصۀ کتاب سایه روشن بهائیت»

برادران شرلی، جاسوسان بریتانیا بودند وقتی به ایران آمدند فهمیدند تا زمانی که تشیع 12 امامی حاکم است کاری نمی‌‌شود کرد. سر جان ملکم، سیاستمدار انگلیس و نائب السلطنه انگلیس در هند دست به فرقه سازی در ایران زد و برخی از فعالیت‌های او عبارتند از:

  1. پا فشاری و حمایت از تفکر شیخ احمد احسایی در شیخیه(تشیع افراطی)
  2. فرستادن 12 درویش هندی و فرقه سازی‌هایی که خود را منسوب به شاه «نعمت الله ولی» می‌‌دانند ولی در واقع منسوب به همین دوازده نفر هستند.
  3. انجمن اخوّت که ماسونی بود و به دست ظهیر الدّوله جانشین میرزا حسن اصفهانی بنیان شُد.

فصل اول: تاریخچه پیدایش فرقه

یک زمانی لرد گلادستون نخست وزیر بریتانیا در پارلمان، قرآن را روی دستش بلند کرد و گفت تا زمانی که این کتاب در دست مسلمانان است نمی‌توانیم کاری بکنیم. به همین جهت بریتانیا اقداماتی علیه تشیع 12 امامی انجام داد. از راه‌های نظامی استفاده کردند و یکی از کارهایشان تحریک امپراطوری عثمانی برای جنگ علیه ایران بود. و بعد از روش فرقه سازی هم استفاده کردند و فرقه‌های اسلامی متعددی به دست غازی حیدر الدین و به دستور پادشاه صوبه‌اود در شهرهای مذهبی عراق و ایران زده شد.

برخی از فرقه‌های ساخته شده:

  1. بهائیت به دست میرزا نورعلی کجوری(بهاء الله)
  2. بابیت به دست میرزا سید علی محمد شیرازی(باب)
  3. ازلی گری به دست میرزا یحیی صبح ازل
  4. شیخیه به دست شیخ احمد احسایی

سید محمد علی باب پسر یتیمی بود که کنار دایی خود در بوشهر به تریاک مالی مشغول بود و روزانه حدود 10 ساعت کار می‌کرد. محققین بر این باورند که به دلیل کار بیش از حد و گرمای بالای بوشهر دچار مالیخولیا شد و مشکلات روانی پیدا کرد.

پرنس کینیاز دالگورکی روسی کسی بود که باب را به فرقه سازی تحریک کرد. باب ادعا می‌کرد که می‌تواند در کار ستاره‌ها دخالت کند. پرنس دالگورکی هم او را مستعد فرقه سازی یافت و به فرقه سازی تحریکش کرد.

5 جمادی الاول 1260 روز بعثت باب است که بهائیان هم آن را مقدس می‌دانند و اشتغال در این روز حرام است. جالب است که محمد علی باب 6 مرتبه ادعای خودش را تغییر داد که عبارتند از: 1-ذکریت 2- بابیّت(واسطۀ امام زمان بود) 3- مهدویّت(خود امام زمان بودن) 4- نبوّت(پیامبر بودن) 5- ربوبیّت(هدایت کننده عالم و مقام خدایی) 6- الوهیّت(ظهور خدا بودن)

منوچهر خان معتمد الدوله گرجی که یک مسیحی گرجستانی بود در جنگ ایران و روس مقطوع النسل شده بود و بسیار مورد توجه فتحعلی شاه قرار می‌گرفت. وی پس از مرگ آغا محمد خان قاجار حاکم اصفهان شد و از عوامل روسیه تزاری بود و تا توانست از باب حمایت کرد و باب به نوعی دست پروردۀ او شد اما بعدها همین بابی که ادعا می‌کرد خداست به دستور امیر کبیر در تبریز تیرباران شد.

جالب است بدانید که ترور امیرکبیر را همین بابی‌‌ها برای انتقام طراحی کرده بودند.

بهاء الله: میرزا حسینعلی نوری، فرزند میرزا عباس بود. پیش پدرش درس خوانده بود. پدرش منشی‌گری و حسابداریِ خانۀ اشراف را می‌کرد و بعدها از سران بابیت شد.

بابی‌ها نقشه‌ای برای ترور ناصرالدین شاه کشیدند که شکست خورد و تمامی بابیان جز او به دلیل پا در میانی سفیر روس اعدام شدند. حتی شخص شاه هم نتوانست او را اعدام کند چرا که نفوذ و سلطۀ روسیه شدید بود. بهاء الله در آخر به عراق تبعید کردند.

در فرقۀ بابیت و بهائیت توسل به زور منع شده است الا دربارۀ مسلمانان که جان و مال ناموس‌شان مباح است. دربارۀ مسلمانان به دروغ می‌گفتند که اخلاق خشن و سخت دل و کینه جو هستند اما فقط ظاهری محبت آمیز دارند!

بابیان در سال 1280به استانبول تبعید شدند و اختلافات بین آن‌ها سبب فرقه فرقه شدنشان گشت. میرزا یحیی صبح ازل ازلی گری را بنیان نهاد و طرفداران کتاب بیان(کتاب باب) بیانی‌ شناخته شدند و میرزا حسنعلی بهاء، بهائیت را ساخت و طرفدارن اسد الله دیانی نیز، به دیانی‌‌ها معروف شدند.

در همین اختلافات بهاء برادرش را حرام زاده خواند و تهمت به رابطۀ جنسی او با همسر باب زد و همسر باب را امّ الفواحش خواند! بهائیان به میرزا یحیی، لقب گاو و خر و سوسک و مار و گوساله هم دادند.

ازلی‌ها هم در مقابل می‌گفتند بهاء پس از درمان رعشه‌اش بیاید و به درمان بشریت بپردازد!

حکومت عثمانی به علت اختلافات شدید آن‌ها، بهائیان را به عکای فلسطین و ازلی‌ها را به جزیره قبرس تبعید کرد.

تبعید به عکاء برای بهائیان سودمند بود چرا که مظلوم نمایی کردند. بعدتر روسیه بهائیت را به رسمیت شناخت و معبد مشرق الأذکار در عشق آباد را برایشان تأسیس کرد. روسیه از بهائیت حمایت می‌کرد تا آن که انقلاب اکتبر روسیه شکل گرفت. بهاء الله وابستگی به روسیه را انکار نمی‌کرد و حتی از پیروانش می‌خواست که برای روسیه دعا کنند!

مهناز رئوفی(یکی از بهائیانی که مسلمان شده و در کتابی به نام شعبده شوم سرگذشت خودش را نگاشته) می‌نویسد: عقاید بهائیان شبیه عقاید یزیدیه است که 700 سال پیش از اسلام جدا شدند.

فصل دوم: تعالیم بابیت و بهائیت

بهاء پس از ادعای پیامبری، ادعای خدایی کرد. ازش پرسیدند چطور تو خدایی و خدا را صدا می‌کنی؟ گفت ظاهر باطن را و باطن ظاهر را صدا می‌کند! او کسانی را که خدایی او را انکار می‌کردند غافلان می‌خواند.

کتاب بیان: کتاب سید علی باب است و در تفسیر سوره یوسف، خود را بالاتر از حضرت خاتم می‌داند! چون پیامبر مقام الف و او مقام نقطه است. کتاب بیان 19 واحد دارد و هر واحد 19 باب، ولی باب فقط 11 واحد نوشت. نوشته‌هایش غلط‌های فاحش صرفی و نحوی دارد و در همین حال معتقد است کتابش معجزه است در حالی که بسیاری از مطالب آن معنایی ندارد.

اگر بهش اعتراض می‌کردند که غلط است می‌گفت: لِم و بِمَ ندارد(چون و چرا ندارد).

برخی از آموزه‌های بابی گری

غیر کتاب بیان، هر کتابی حتی قرآن منسوخ است و باید منهدم شود. بهاء الله می‌گوید «بیان»، ناسخ قرآن و «اقدس» ناسخ بیان است.بابیان معتقدند تمام بناهایی که به اسم دیانت ساخته شده‌اند مثل کعبه باید تخریب شوند.

کعبۀ بابیان خانۀ باب در شیراز است و حج بر تمام مردان و زنان واجب است. سال 19 ماه و ماه 19 روز و روزه 19 روز است. و عید فطر اول نوروز است. ازدواج با محارم غیر از زن پدر حلال است. ربا آزاد است و دخالت در سیاست ممنوع. سنّ بلوغ فردی 16 سال و سن بلوغ اجتماعی اتمام 21 سالگی است.

سلام مردان: الله اکبر است و جوابش الله اعظم. سلام زنان اللهی بهی است و جوابش الله أجمل.

فصل سوم: دوران پس از بهاء الله

عباس افندی پسر زن اول بهاء بود که با وجود مخالفت‌های عمو و پسران دیگر مثل محمد علی افندی، رهبر بهائیان شد. وابسته بود و اخلاقی محافظه کارانه داشت. برایش وابسته بودن شرم آور نبود و رسما برای روسیه جاسوسی می‌کرد. جمال پاشا پادشاه عثمانی تصمیم به اعدام او گرفت که لرد بالفور انگلیسی از او حمایت کرد و مانع شد. تا زمان انقلاب اکتبر وابسته به روسیه بود و پس از آن وابسته به بریتانیا. پس از شکست عثمانی در برابر بریتانیا به مقام سِر رسید. نوشته‌های عباس افندی یعنی عبد البهاء به نام «مکاتیب» چاپ شده است. در سال 1330 ه ش مُرد و در عکای فلسطین اشغالی دفن شد. عبدالبهاء رسما جاسوس روس‌‌ها بود که به خاطر خدماتش لقب سِر را گرفت.

شوقی افندی فرزند میرزا هادی شیرازی و ضیائیه دختر عباس افندی بود. خود را ولی أمر الله خواند. عباس افندی جانشین انتخاب نکرده بود اما شوقی افندی، وصیت نامۀ تقلبی منتشر کرد که به این دلیل احمد سهرابی و عده‌ای از بهائیان به تبعیتش، از بهائیت منشعب شدند و به نام سهرابیان شناخته شدند. شوقی تعالیمی داشت که با آموزه‌های بهاء الله در تضاد بود. او پیام برابری زن و مرد داد و دستور برداشتن حجاب را صادر کرد.

بدون لایک از دنیا نری لایک کن

https://virgool.io/@Javad_alawi/%DA%A9%D9%88%D9%84%D8%A7%DA%A9-%D8%A2%D9%88%DB%8C%D9%86%DB%8C-dawthhyl3uoo