دوره بازترجمه اصول فلسفه حقّ: بند 128

اول، معذرت بابت انتشار دیروقت و البته ناتمام. نه رسیدم فایل صوتی تهیه کنم نه اینکه در موردش توضیح بدم. روز جمعه در یه متن جدا، توضیح میدم.

بند 128

مقوله اضطرار، تناهی و از این‌رو، احتمال و تصادفی‌بودن امور زیر را فاش می‌کند: الف) حقّ، ب) صلاح، ج) آن موجودیتِ مجرّدِ آزادی که ظهورِ مشخّص و جزئیِ شخص نیست، د) قلمروِ ارادهِ مشخّص و جزئی بدون آن‌که به‌منزلهِ عمومیتِ حقّ باشد[1]. بدین ترتیب، یک‌سویگی و معنویتِ آن‌ها مقرّر می‌شود؛ همان‌طور که چنین چیزی از پیش و بنا به مفهوم‌شان تعیین و مقدّر شده بود. حقّ تاکنون (به بند 106 بنگرید) موجودیت‌اش را به صورتِ ارادهِ مشخّصِ و جزئی تعیین کرده؛ و ذهنیت در تشخّص و جزئیتِ جامع‌اش موجودیتِ آزادی است (به بند 127 بنگرید)، درست همان‌طور که [ذهنیت] به‌نحو فی‌نفسه [یعنی، بنا به مفهوم] و در مقامِ عطف و ربطِ نامتناهیِ اراده به خود، [وجهِ] عمومیِ آزادی است. خیر (در مقامِ امرِ عمومیِ کاملی [/تحقّق‌یافته‌ای] که به‌نحو فی‌نفسه لنفسه معیّن شده است) و وجدان (در مقامِ ذهنیتِ نامتناهی که بر باطنِ خود علم دارد و محتوایش را در بطنِ خود تعیین می‌کند) دو عنصرِ در درونِ حقّ و ذهنیت هستند که بدین طریق جهتِ نِیل به حقیقت و این‌همانی‌شان به یک‌دیگر هم‌بسته شده‌اند – اگرچه که این هم‌بستگی در بدو امر عطف و ربطی نسبی است.

[1] نیزبت موارد ب و ج را چنین ترجمه کرده است:

«ب) موجودیتِ مجرّدِ آزادی که از ظهورِ مشخّص و جزئی شخص متمایز است، ج) قلمروِ ارادهِ مشخّص و جزئی که از عمومیتِ حقّ متمایز است.»