دکتر نون، زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد!


?هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتنِ خود برنخاست که من به زندگی نشستم!

شاملو?

?دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد!

کل داستان از عنوان کتاب مشخص می شود. در همان جمله های ابتدایی، خواننده از همه چیز سر در می آورد، در واقع داستان تعلیق کمی دارد و بدون گره و اوج و فرود خاصی پیش می رود اما نثر روان و روایت جذاب داستان خواننده را وسوسه می کند تا خواندن را ادامه دهد.

زاویه دید داستان با تغییر مداوم اول شخص به دانای کل در حرکت است، گویی دو صدا راوی داستان‌اند.

این تغییر راوی های بدون مقدمه و گاه در لا به لای جملات، نشانی از ذهن درگیر و مشوش دکتر نون هم دارد، مردی که به خاطر عشق به زنش، علیه دکتر مصدق مصاحبه کرد و بعد عذاب وجدان ناشی از این کار، از او مجنونی ساخت که همیشه و هر کجا دکتر مصدق همراهش بود و فرمانده مغزش!

دکتر نون شخصیتی متزلزل اما با مسئولیت، از دکتر مصدق برای زنش گذشت و بعد در عذابی مداوم از زنش برای دکتر مصدق گذشت، شخصیتی که مدام در حال شکنجه روح خود بود.

دکتر نون، مرد ثروت مند قاجاری، مثل خیلی از مرد ها سعی در فرو خوردن بغض خود داشت، وقتی گریه می کرد، اشک هایش را از همه پنهان می کرد و همیشه به قوی بودن و سنگدل بودن تظاهر می کرد و همین کتمان کردن احساسات به روانش لطمه‌ی سختی زد.

داستان به شیوه سیال ذهن در بستری از تاریخ، روایت جذابی را از شخصیت های نمادینی ارائه می‌دهد که به خوبی پرداخت شده‌اند.

دکتر نون... اثر شاهکاری نیست اما اثری قابل قبول و قابل تأمل است.

#مریم_جعفری_تفرشی

?کپی با ذکر منبع✔