سقوط آلبرکامو.

?از آنجایی که همه ما قاضی هستیم پس همه ما در برابر یکدیگر گناهکار هستیم.

سقوط جستاری درباره‌ی آدمی.?

سقوط یکی از آثار برجسته‌ی آلبرکامو است.

کتاب یک شخصیت به نام ژان دارد که داستان زندگی خود را برای شخصی که حضوری در داستان ندارد، روایت می‌کند.

ژان که در گذشته وکیل خبره‌ای بوده حالا برای غریبه‌ای از ریز و درشت زندگی خود می‌گوید.

از ریاکاری‌هایش، قضاوت‌هایش، غرورش و هر چیزی که او را رفته رفته به ورطه‌ی سقوط کشانده.

او به خود لقب قاضی توبه کار را داده زیرا معتقد است که دیگر باید از قضاوت کردن دست کشید.

در ابتدا ارتباط برقرار کردن با کتاب کمی سخت است آن هم به دلیل شیوه متفاوت روایت و تک گویی شخصیت، اما ژان هر چه پیش می‌رود خواننده را بیشتر با خود همراه می‌کند و خواننده متوجه می‌شود داستان زندگی ژان را نمی‌خواند بلکه دارد داستان زندگی بشر را می‌خواند و واکاوی می‌کند.

این کتاب رمان نیست( به دلیل این که بسیاری از ویژگی های رمان را ندارد) بهتر است بگوییم جستار است. دیدگاه فلسفی نویسنده درباره‌ی انسان و زندگی.

جستاری عمیق و تأمل برانگیز که خواننده را وادار می‌کند به خودش و زندگی‌اش دقیق تر نگاه کند.

موضوع اصلی کتاب، قضاوت کردن و دورویی آدم هاست.

آدم هایی که حتی به خودشان هم دروغ می‌گویند و در تزویر بی همتایند.

سقوط، سقوط بشر را روایت می‌کند. ژان مثل سخنرانی خبره، دیدگاه هایش را درباره‌ی انسان با مخاطبش در میان می‌گذارد.

ژان باتیست در واقع همان نویسنده است.

اگر به خواندن کتاب های فلسفی علاقه دارید، سقوط را بخوانید.

برای شناخت قلم و فلسفه‌ی کامو می‌توانید آثاری چون بیگانه، طاعون و نمایشنامه سوءتفاهم را از این نویسنده بخوانید.

جملاتی از کتاب✏

?کینه و عداوت تنها راه ممکن برای خودنمایی و عرض اندام است برای همین مردم در قضاوت کردن شتاب می‌کنند تا مبادا که خودشان مورد قضاوت قرار گیرند.

?آیا بزرگ‌ترین مانعی که بر سر راه رهایی ما وجود دارد این حقیقت نیست که ما اول باید خودمان را محکوم کنیم.

?مقبولیت تسلیم شدن، سعادت و خوشبختی است.

?مرگ در تنهایی است در حالیکه بردگی جمعی است.

#مریم_جعفری_تفرشی