شبی شوم برای بچه قلدرها!


کتاب همسایه بغلی اثر گری گیزلین، روایتی در ژانر معمایی برای مخاطب نوجوان است. داستان پسری به نام هارولد که عاشق کتابهای ترسناک جناب گولز می‌باشد و با مادر کتابخوانش روی مبل دراز می‌کشد و قسمتهای ترسناکش را بلند بلند بایکدیگر می‌خوانند. تا اینکه برای او بهترین اتفاق ممکن رخ می‌دهد: نویسنده محبوبش به همسایگی‌اش نقل مکان می‌کند، به گونه‌ای که می‌تواند از پنجره خانه‌اش که مشرف به خانه روبه‌رویی است آقای گولز را تماشا کند. آقای گولز با دو دخترش که تقریبا هم سن و سال هارولد هستند. اما ماجرا به این جا ختم نمی‌شود، آقای گولز و خانواده کوچکش انگار آمده‌اند تا آرامش این شهر ساحلی را بر هم بزنند! یا شاید هم نشان بدهند که در زیر پوسته آرام این شهر چه ماجراهای خاموشی می گذرد. چه قصه‌هایی دفن شده و چه زنجیرهایی از گذشته، وضعیت حال آدم‌ها را متاثر کرده است. قصه «همسایه بغلی آقای گولز» | The Goolz Next Door | نوشته گری‌گیزلین نویسنده فرانسوی_اسپانیایی، یک مجموعه داستان است که اولین جلد از این مجموعه با نام «یک شب شوم برای بچه قلدرها» از سوی نشرصاد منتشر گردیده است. ویژگیهای شخصیت‌های داستان و نحوه پرداخت آن به گونه‌ای است که می‌تواند مخاطب بزرگسال را نیز با خود همراه سازد و حتی پیشنهاد می‌شود در جمع‌های خانوادگی کنار نوجوانان به خواندن آن بپردازید و حظ وافری از لحظات جمعی کتابخوانی ببرید.

شخصیت اصلی این کتاب پسری است که دچار معلولیت است و نویسنده گویی با هوشمندی دست به چنین انتخاب انسانی زده و ما را همراه با خود به لایه‌های پنهانی شخصیت او می‌برد. جایی که در ورای ظاهر رضایتمند او، ناتوانی چگونه در موقعیت‌های مخاطره‌آمیزی به لحاظ احساسی قرارش می‌دهد و برای مخاطب، همذات‌پنداری ملموسی را رقم می‌زند. نگاه نویسنده یک نگاه واقع‌بینانه توام با انسانیت است. او شخصیت هارولد را در معرض شناخت مخاطب قرار می‌دهد و اجازه می‌دهد تا با آن انس بگیرد و صمیمی‌تر بشود. از سویی شخصیت مادر هارولد با روحیه‌ای محافظه‌کارانه در تقابل با روحیه جسور دوست تازه‌اش ایلونا است. ولی نقطه مشترک هر دو این شخصیت‌ها با وجود رفتارهای کاملا متفاوت، در مراقبت از هارولد است. هر دو به نوعی سعی دارند او را از خطر دور نگه دارند اما مشی متفاوت آنها نتایج متفاوتی را رقم می‌زند. گویی نویسنده‌ با پرداخت این دو شخصیت در تقابل با هم، دو نگاه و شیوه تربیتی در مواجهه با نوجوان را مدنظر داشته؛ نگاهی که در عین پرورش استعداد و ارزش قائل شدن برای اراده و اختیارش، مراقب است که جسارت بیش از حدش به او آسیبی نزند و نگاهی که می‌خواهد برای محافظت از هارولد او را از هر موقعیت مخاطره‌آمیزی دور نگه دارد. هارولد در طی این شناخت و مواجهه با پیشبرد قصه دچار تحول و بازشناسی هویت خود می‌شود. آشنایی او با ایلونا با روحیه ریسک‌پذیر و در عین حال محبت مادرانه‌ای که نسبت به او دارد، جهان دیدش را وسعت می‌بخشد. حالا دیگر هارولد خود به پیشواز اتفاقات می‌رود.

در ادامه بخشی از نظرات خوانندگان این کتاب در سایت‌های آمازون و گودریدز را با هم می‌خوانیم:

«من این کتاب را به صورت تصادفی از قفسه انتشارات جدید کتابخانه انتخاب کردم و واقعا لذت بردم. بلافاصله در داستان مشخص شد که شخصیت ایلونا قرار است کارهای غیرمنتظره‌ای انجام بدهد. اولین مواجهه هارولد با او در کنار اسکله زمانی بود که ایلونا در مقابل بچه قلدرها می‌ایستد و او را نجات می‌دهد. او باعث شد که هارولد نیازهای ویژه خود را فراموش کند و به او کمک کرد تا یک نقش آفرین کامل در این روایت باشد. من در ابتدا فکر می‌کردم خواهر کوچکتر نقش بیشتری در طول ماجرای داستان ایفا کند، اما او تقریبا در نیمه‌های راه به حاشیه رفت. داستان از زاویه‌دید هارولد تعریف می‌شد و درگیری درونی او با اسیر شدنش در ویلچر و رنجی که داشت به خوبی نشان داده شد. به نظر می‌رسید خانواده گولز شرایط هارولد را بهتر از مادر خودش پذیرفته بودند. او حتی پس از ابراز احساسات واقعی هارولد، اصرار داشت که زندگی خوبی را دارند سپری می‌کنند. این کتاب یک رمان معمایی با تمرکز بر امور ماورایی خوانده شده است. با این حال ماجراهای گذشته تاثیر به سزایی در وقایع فعلی داشتند و این مناقشه‌ها پایان نمی‌یابند تا زمانی که حل نشده‌اند. من این اولین کتاب از سری مجموعه کتابهای گولز را خیلی دوست داشتم و مشتاقانه منتظر ادامه آن هستم.»

«داستان سرگرم‌کننده‌ای بود و من از نحوه مواجهه نویسنده با ویلچری بودن هارولد تقدیر می‌کنم. وجود عناصر معمایی‌، ترسناک و کمی رمانتیک بود که خواندن این کتاب را سرگرم‌کننده می‌کرد. نمی‌توانم برای قسمت بعدی صبر کنم!»

«یک داستان ماورایی_معمایی نسبتا خوب برای گروه سنی «ج» بود. و سیر داستانی خوب، قالب‌بندی مستحکمی داشت...دسیسه‌های پیرامون سنگ و رمز و رازهای قدیمی به خوبی درهم تنیده شده بودند و لحظات ترسناک و وحشتناک زیادی وجود داشت.»

«بچه قلدرها کتاب خوبی برای افراد نوجوانی که با قلدرها سر و کار دارند. این داستان از دید یک پسر نوجوان روی صندلی چرخدار نوشته شده است... او از داشتن خانواده گولز به عنوان همسایه‌های جدید بسیار خوشحال است و با دو دختر خانواده ارتباط دوستانه‌ای دارد. فکر می‌کنم این کتاب مورد توجه خوانندگان جوان قرار می‌گیرد و آنها را به سمت خودش می‌کشاند.»

«در این داستان چیزهای زیادی برای توصیه کردن وجود دارد، مطمئن نیستم که از کجا شروع کنم. نوشته‌های گیزلین هوشمندانه، خلاقانه و سرگرم‌کننده با فضای ترسناک ملموسی که در آن پرتاب می‌شوی. درس‌های مهمی درباره ارزش‌های بنیادین انسانی که به طرز ماهرانه‌ای در روایت جریان دارد. یک کتاب عالی برای باهم خواندن، یا آنکه 8 سال به بالاها تنهایی بخوانند!»

کتاب را می‌توانید از فروشگاه سایت نشر صاد و فراکتاب تهیه کنید.