مردی هنوز هم در تبعید ابدی . . .

بانو! زمانی که با زمانه‌ی خویش نساختی، و با مسندنشیننان و امربران ایشان کنار نیامدی، و آنچه را که جاهلان می‌گویند، جاهلانه باز نگفتی، لاجرم به تبعید ابدی روح گرفتار خواهی شد - حتی اگر در کنج منزلی در شهری ساکن باشی؛ و اگر بر نپذیرفتن پای فشردی، آواره‌ات خواهند کرد، یا به زندانت خواهند انداخت و به دارت خواهند کشید. شرمگینم بانو، که این جنگ را من آغاز کرده‌ام، و سهمی عظیم از عذابش به تو می‌رسد و به این طفلکان معصوم ...

نمیدانم با چه شروع کنم. و همینکه واقعا نمیدانم با چه شروع کنم یعنی صدرا برایم خاص است. نمیدانم از عظمتش در فلسفه بگویم یا از خون جگری که سالهاست برای مغفول ماندن این بزرگ مرد همیشه در تبعید خورده‌ام. از حیرتی که هر بار با مطالعه نظراتش و تطبیق تنها گوشه‌ی کوچکی از آنها بر فیزیک جدید، شکستن چارچوب‌های ذهنی روزمره در این روزهای کسل کنندۀ جهان و فلسفی کردن انسان تا مغز استخوان به آدم دست میدهد بگویم یا از نگاه هایی که وقتی میگویم "ملاصدرا میخوانم" مانند خرده شیشه‌های قندیل‌های دلسردی و بی‌توجهی در تنم فرو میروند. از انقلاب نظریه اصالت وجود بگویم یا از غم آنکه در بعضی جاها باید بگویم فلان مطلب را کانت و دکارت گفته اند تا با جبهه گیری حرفم را نشنوند درحالیکه صدرا دو صد برابر آن دو در آن مطلب عمیق شده. نمیدانم چه بنویسم. شاید بعدا درمورد صدرا بیش تر نوشتم. درمورد کسی که بت ابن سینا و سهروردی و ارسطو و افلاطون و میرداماد و . . . را شکست و مسائلی که نابغه‌ای مانند بوعلی در آنها سپر انداخته بود را ناگهان از وسط شکافت و حل کرد بنویسم یا از درد دلی که هر وقت از عزیزان فرهیخته درمورد این خورشید تمدن شرق میپرسم نهایتا یک "فیلسوف خوبی بود" تحویلم میدهند. جگری که میسوزد وقتی میبیند همگی سجده دائم به "دیگران" کرده‌ایم و گفته و نگفته پذیرفته‌ایم شرق فکر و فلسفه نداشته و اساسا فلسفه و فکر مال غرب است. شرق تهش یعنی فرقه‌های افراطی و مرتاضان و صوفیان و . . .


بیخیالش . . . کتابم را معرفی میکنم. مردی در تبعید ابدی رمان است. اما فلسفه هم دارد و شروع خوبیست برای تقرب به این شخصیت. نثر آسان و ساده نیست اما قلم، قلم نادر ابراهیمی بزرگ است. دیالوگ نویسی ها و انتقال رنجی که ملاصدرای همیشه در تبعید کشیده فقط از نادر ابراهیمی بر میامد. کتاب 277 صفحه است اما اگر برش دارید، در آخر با ملاصدرایی جدید زمینش میگذارید. در یک کلام، هم برای تقویت دایره‌ی واژگان و تجربه‌ی نثر قوی معاصر مفید است هم برای شناخت کسی که حتی حالا هم برای عده‌ی زیادی از جامعه ما در تبعید و طرد شدگیست. بخوانید ;)