معرفی رمان | ولعِ انگلیسی

بعد از مدت‌ها رمانِ ۶۷۰ صفحه‌ای! حالا چرا تعداد صفحاتش مهم است؟ چون انتخاب رمانی که تعداد صفحات زیادی داشته باشد و تو را تا آخر بکشاند خودش یک امر مهمی در خواندن است. رمان‌های کلاسیک یکی از خوبی‌هایشان همین تعداد زیاد صفحاتشان است که بعد از خواندنشان یک حالتِ فتحی به خواننده می‌دهند؛ انگار قله‌ی دماوند فتح شده است! زیبایی غیرقابلِ وصفی دارد این خواندن. اصلا گاهی فکر می‌کنم کلاسیک‌نویس‌ها سرِ این موضوع با هم چالش داشته‌اند که کدامشان می‌تواند با تعداد بیشتر صفحات و حتی تعداد جلد کتاب بیشتر مخاطبِ زیادتری را جذب کنند! البته در طولِ نوشتن هم آنقدر قدرتمند عمل کنند که تا آخر هم به ورطه‌ی زردنویسی نیفتند! این است که کارهای کلاسیک را شاهکار جلوه می‌دهد!

برخلاف امروز که نویسنده‌ها استادِ آب‌بستن شده‌اند و اگر کتابهای ۲۰۰ صفحه‌ایشان را بچلانی، ده صفحه حرف جدید هم برای گفتن ندارند!

خواندنِ "ولع مقدس" خاطره‌ی خواندنِ کتابهای کلاسیک را در من زنده کرد و از این منظر چقدر عالی بود!

از سوی دیگر برای من سوال است که در غرب اما چرا به این رمان‌ها جایزه می‌دهند و چرا هنوز از این کارها استقبال می‌شود ولی در کشورهایی مثل کشور ما رمان‌های زرد طرفدار بیشتری دارند؟ چرا ذائقه‌ی مخاطبِ ما را با رمان‌های باصطلاح عامه‌پسند رو به زوال پیش برده‌اند؟ ذائقه‌ای که تربیت شده تا رمان‌های زرد بخواند هرگز نمی‌تواند رمان جدی بخواند. چون حوصله‌ی اندیشیدن ندارد. در حالیکه خواندن رمان‌هایی چون ولع مقدس نیاز به اندیشیدن دارند؛ سرسری نمی‌شود خواندشان؛ مانند نوشته‌های داستایفسکی، دیکنز، زولا، هوگو، ناباکوف و...

این رمانِ تاریخی که به دوران قرنِ هیجده انگلیس پرداخته و به مسائل اجتماعی، دینی، اقتصادی آن زمان ارجاع داده را نمی‌شود بی‌اندیشه خواند! اصلا اگر به نشانه‌گذاری‌های این رمان توجه نکنی نمی‌توانی بیش از نهایتا ۲۰۰ صفحه‌اش را بخوانی!

این رمان سرگرمیِ عشقی که داستان روی آن سوار شود ندارد؛ البته نه اینکه داستان عشقی نداشته باشد دارد اما اصل ماجرا نیست. تعلیقِ خفت‌گیر و آنچنانی هم ندارد؛ کششِ داستانی ویژه‌ای هم نیست؛ چون نویسنده‌اش نمی‌خواهد مخاطب را مجبور به خواندن کند؛ می‌خواهد سرِ صبر بخواند و به جزء جزء آن بیندیشد.

ماجرای این رمان یاد و خاطره‌ی فیلم‌های دزدان دریایی که در کودکی‌ و نوجوانی‌مان سکه‌ی رایج سریال‌ها و کارتون‌ها بود را زنده می‌کند.

اشتباه نکنم و بنابر آنچه در فیلم‌های سینمایی دیده‌ایم کشتی‌هایی که انگلیسی‌ها برای استعمار و استثمار کشورهای مستضعف در سراسر جهان فرستاده‌اند همه از یک جنس بوده و حال و هوای شبیه هم داشته‌اند.

کشتی "ولع مقدس" همان است.