"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت: finsoph.ir
معرفی یک مشت کتاب (۳)
سومین مجموعه چندگانه از کتابهایی که معرفی میکنم. از این که لحن نوشتار حین معرفی کتابها تغییر میکنه معذرت خواهی میکنم چون این معرفیها اول در کانال تلگرام منتشر شدن و اینجا بازنشرشون میکنم. بنابراین با توجه به حس و حالی که داشتم، لحن رو انتخاب کردم. در پایان کتاب میتونید بگید آیا معرفی کتاب به این صورت رو دوست دارید؟ یا تغییری ایجاد کنم؟ اگر پیشنهادی هم داشتید من در خدمتم.
کتاب?: یادداشتهای یک دیوانه
موضوع: رمان
نویسنده✍?: نیکلای گوگول
انتشارات: نشر نی
معرفی این کتاب به صورت صوتی هست و میتوانید به صورت صوتی گوش کنید.
کتاب?: قصهها
موضوع: رمان
نویسنده✍?: غسان کنفانی
تعداد صفحات : ۳۰۰
کتاب قصهها از غسان کنفانی، نویسنده شهیر فلسطینی هست. کنفانی رو معمولا با شعرهای حماسیش میشناسن و خوب احتمالا همه ما که با ماجرای فلسطین آشنا هستیم ماجرای ترورش رو شنیدیم.
این کتاب شامل چند داستان کوتاهه که اکثرش در مورد مقاومت هست و بعضیهاش در مورد زندگی و مرگ.
این کتاب برام خیلی جالب بود چون تا اون زمان ایدهای در مورد اشغال نداشتم. فکر میکردم اشغال یعنی اینکه جنگی شکل میگیره و جبههای و جنگی و... اما انگار قضیه خیلی متفاوته. ما توی این کتاب با مردمی مواجه هستیم که زندگی خودشون رو میکنن. اما هر زمان که بتونن به جبهه میرن و ضربهای به دشمن میزنن.
هیچ رهبری متمرکزی برای جنگهای چریکی وجود نداره. حملهها به دشمن هیچ نتیجهای نداره. به قول یکی از شخصیتها جنگ عشایری همینطوریه هیچکس نمیدونه کی شروع میشه، کی تموم میشه و به کجا میرسه.
با این حال همه چیز در مورد اشغال نیست. در واقع موضوعات کمی در مورد اشغاله. اکثر در مورد روابط خانوادگیه، در مورد غیرت ملیه. در مورد مرگه.
داستانهایی که من دوست داشتم «چیزی که از بین نمیرود» بود. داستان در مورد یک مرده که عاشق یک زن مجاهد میشه. زن هم عاشق عمرخیامه و همیشه شعرهاش رو تکرار میکنه. اسرائیلی ها زن رو دستگیر میکنن، بهش تجاوز میکنن و در نهایت هم زن شهید میشه. مرد هم برای یادبوش میاد ایران تا به مزار عمرخیام بره.
داستان بعدی که دوست دارم «اگر اسب بودی» داستان مردیه که پدرش از بچگی بهش میگه اگر اسب بودی میکشتمت. پسر توی کل عمرش دنبال این سواله که چرا پدرش همچین حرفی بهش میزنه.
داستان بعدی «فقط ده متر» داستان در کمی اجتماعیه. در مورد مردیه که مجبوره توی محلههای بدنام شهر زندگی کنه. چون پول کافی برای زندگی توی محلههای خوب رو نداره. اونجا با تمام کثیفیها و پلشتیهای زندگی آشنا میشه. اما نمیتونه چیزی بگه. یا شاید هم نمیخواد.
داستان بعدی لرزنده. که یک داستان سوررئال قشنگه. در موردش چیزی نمیگم. برین بخونین :))
تقریبا تمام داستان هاش خوب بودن حتما بخونید.
کتاب?: زنگها برای که به صدا درمیآیند
موضوع: رمان
نویسنده✍?: ارنست همینگوی
تعداد صفحات : ۳۶۰
راستش تصور میکردم که این کتاب یک کتاب اجتماعی در مورد مرگ باشد. هیچوقت تصور نمیکردم با یک کتاب تاریخی در مورد جنگ داخلی اسپانیا طرف باشم.
با این حال، مثل تمام متونی که در مورد جنگ داخلی اسپانیا مطالعه میکنم به این رمان هم شدیدا بدبینم. قبلا هم در معرفی کتاب زنده باد کاتالونیا نوشته جورج اورول، چند نمونه از اطلاعات غلطی را که اورول داده بود، ذکر کردم.
البته ماجرای این کتاب مانند کتاب اورول ژورنالیستی نیست بلکه بیشتر حول یک شخصیت خیالی در گوشهای از جنگ داخلی اتفاق میافتد. با این حال اتمسفر داستان شدیدا شعارزده و پروپاگاندا گونه است.
به عنوان مثال سراسر کتاب پر از تصاویر خشن و وحشیانه از اقدامات فاشیستها است. همینطور همینگوی طوری از مزیتهای آزادی و دموکراسی صحبت میکند انگار ما قساوت دولت اسپانیا در مورد کشورهای تازه کشف شده آمریکای لاتین و حتی خود اسپانیا را نمیدانیم.
البته همینگوی انتقادهایی هم از کشورهای دموکرات میکند و میگوید که حتی دموکراتترین کشورها هم به جمهوریخواهان در اسپانیا سلاح نمیدهند که البته این حرف درستی نیست.
در جنگ داخلی اسپانیا جبهه مقابل فاشیست را چندین گروه و دسته تشکیل میدادند. عدهای کمونیست بودند که به خوبی توسط شوروی حمایت میشدند (و البته در کتاب به این موضوع اشاره شد) عدهای دیگر لیبرال بودند که آنها نیز حداقل در شهرهای ساحلی مانند بارسلونا توسط کشورهای دموکرات از جمله انگلستان و ایالات متحده حمایت میشدند.
اساسا به این خاطر بود که فرانکو از مرکز کشور سریعتر به پیروزی رسید (اگرچه مهمترین مقاومتها نیز در مرکز اسپانیا خصوصا در مادرید بود.)
اسم کتاب از شعری از جان دان گرفته شده است که میگوید:« در چزیره هیچ مردی به خودی خود کامل نیست. هر انسان قطعهای از قاره است، بخشی از توده. اگر دریا یک کلوخ را بشوید، از کل خاک اروپا کم میشود. گویی عمارت یکی از دوستانت یا خانه تو باشد. مرگ هر مردی مرا کم میکند زیرا با انسانیت پیوند خوردهام. بنابراین هرگز نپرسید که زنگها برای که به صدا در میآید. آنها برای شما به صدا در میآیند.»
شعارزدگی داستان بسیار آزار دهنده بود. اگر کتاب را به صورت صوتی گوش نمیکردم قطعا آن را به اتمام نمیرساندم. روند داستان نسبتا کند بود.
کتاب?: بی حد و مرز
موضوع: موفقیت
نویسنده✍?: جیم کوییک
انتشارات: نشر میلکان
تعداد صفحات : ۳۳۰
کتاب بی حد و مرز در مورد کارکرد ذهن هست. نویسنده کتاب در کودکی دچار حادثه شده و توانایی ذهنی خود را از دست داده است. از آن زمان به بعد این فرد با تلاش زیاد میخواهد که پا به پای دوستان سالم خود حرکت کند اما در این راه ناتوان است.
در نهایت راههایی پیدا میکند تا به کمک آن بتواند بهتر مطالب را یاد بگیرد. به نظرم توصیههایی که میکند تا حدود زیادی راهگشا است.
برای بی حد و مرز شدن باید ابتدا ذهنیت بی حد و مرز داشت. برای این که ذهنیت بی حد و مرز داشته باشید سه راه را باید طی کنید اول باورهای محدود کننده خود را پیدا کرده و بنویسید. دوم شواهد را بررسی کنید و ببینید چقدر این باورها حقیقت دارند و سوم باور جدیدی خلق کنید.
پس از آن به سراغ هفت افسانه محدود کننده میرود.
۱-هوش ثابت است و تغییر نمیکند
۲-ما فقط از ۱۰ درصد از مغزمان استفاده میکنیم.
۳-اشتباه کردن به معنای شکست خوردن است.
۴-دانش، قدرت است.
۵-یادگیری چیزهای جدید سخت است.
۶-باید به انتقادهای دیگران گوش کرد.
۷- نبوغ از بدو تولد مشخص میشود.
پس از گذر از این مرحله، به مرحله بعد یعنی انگیزه بی حد و مرز میرسیم. گام اول در پرورش انگیزه بی حد و مرز داشتن هدف است. هدف باید مشخص، قابل اندازهگیری، دست یافتنی، مرتبط، زمانمند باشد.
پس از مشخص کردن اهداف باید انرژی لازم را داشته باشیم. رژیم غذایی مناسب (در کتاب دستور پخت چند خوراکی که برای مغز مفید است، آمده.) ورزش کردن، گروه همتایان مثبت (شما میانگین ۵ نفری هستید که بیشترین وقت را با آنها میگذرانید) محافظت از خود، یادگیری مطالب جدید، مدیریت اضطراب و خوابیدن.
حالا نوبت به برداشتن گام های کوچک است. شما باید روتین های جدید ایجاد کنید. ورزش کردن حتی به میزان چند دقیقه در روز. کتاب خواندن حتی به میزان چند صفحه در روز. در بلند مدت روتینی ایجاد میکند که میتواند تاثیری شگفتی در زندگی شما بگذارد.
بعد از این یک سری روشها برای اینکه چطور بتوانید یادگیری خود را تسریع کنید آورده است. این روش ها عبارت اند از تمرکز، مطالعه، حافظه، تندخوانی و تفکر که خودتان کتاب را خریده و مطالعه کنید.
کتاب?: شرق بهشت
موضوع: رمان
نویسنده✍?: جان اشتاین بک
تعداد صفحات : ۷۸۰
رمان شرق بهشت، تمثیلی از هبوط حضرت آدم است. در کتاب ارجاعات بسیار زیادی به این داستان شاهد هستیم. در واقع جان اشتاین بک میخواهد حرف خود را در قالب یک داستان مذهبی بزند. اما حرفش چیست؟
لب کلام اشتاین بک این است که پس از هبوط حضرت آدم هیچ گناه ازلی وجود ندارد. البته او میترسد که اینگونه مساله را صورت بندی کند. بلکه میگوید که اگر گناه ازلی هم وجود داشته باشد، انسان این اختیار را دارد که از زیر بار آن فرار کند.
رمان شامل چند خرده داستان است که در یک نقطه یعنی آدام تراسک به هم میرسند. (حتی اگر اشارهای به داستان حضرت آدم نمیشد اسمگذاریها این کار را میکردند)
آدام تراسک و برادرش چارلز، به خاطر آنکه پدرشان بین آنها فرق میگذارد، در جدال همیشگی به سر میبرند. این جدال میان پسران آدام، یعنی کیلیب و آرون هم مشاهده میشود. در واقع اینها تمثیلی از هابیل و قابیل هستند.
همچنین اشتاین بک از ارائه تصویری کریه از مادر هابیل و قابیل کم نمیگذارد. مادر آدام و چارلز که اصلا در داستان حضور ندارد و مادر کیلیب و آرون هم فاحشهای رذل است که با فریبکاری هر مردی که در اطرافش است، نابود میکند، میکشد و به فساد میکشاند.
این کتاب از نظر داستانی بسیار جذاب و گیرا است. با این حال، مشکلاتی در آن وجود دارد. به عنوان مثال، شخصیتها غیرقابل باور هستند. نوجوانان چنان حرفهای سنگینی میزنند که بعید است حتی افرادی بزرگتر از آنها نیز عمق آنها را درک کنند.
روند داستان بعضا متناقض به نظر میرسد. همچنین اقناع کنندگی خوبی در زمینه برخی از اتفاقات ایجاد نشده است. به عنوان مثال جایی که لی با زبان عادی با شخصیتها صحبت میکند، یا کشته شدن فی توسط کتی. هیچکدام به راحتی قابل درک نیست.
با این همه این کتاب را به همه توصیه میکنم.
کتاب?: تضاد دولت و ملت در ایران
موضوع: تاریخی- اجتماعی
نویسنده✍?: محمد علی همایون کاتوزیان
تعداد صفحات : ۴۱۲
بعد از انقلاب اسلامی ایران، در غرب همگی انگشت حیرت به دهان گرفتند که ای دل غافل. چه شد؟ ما که گفتیم خدا مرده است، چطور ممکن است یک انقلاب مذهبی در دل مدرنیته رخ دهد؟
هما کاتوزیان تلاش میکند در مجموعه مقالات خود ریشههای انقلاب ایران را پیدا کند و در کنار آن اختلافاتی که انقلاب ایران با سایر انقلابات قرن بیستم دارد، نشان دهد.
در واقع کاتوزیان معتقد است آن چیزی که در ادبیات جامعهشناسی غرب استفاده میشود در مورد ایران کارایی ندارد. وی برای توصیف وضعیت ایران چند نظریه مهم دارد که مهمترین آن جامعه کوتاه مدت و همچنین استبداد شرقی است.
کتاب تضاد دولت و ملت در ایران در واقع مجموعهای از مقالاتی است که کاتوزیان طی سالها آنها را نگاشته و با استفاده از رویدادهای مختلف تاریخی در ایران تلاش میکند تا نظریه خود را بسط دهد.
جان کلام کاتوزیان در این مقالات این است که اولا ایران به دلایلی نمیتواند مانند غرب شود. در غرب عمر حکومتها زیاد بوده است و همین امر توانایی مردم برای انباشت سرمایه را افزایش داده است. همچنین پیشبینیپذیر بودن حاکمیت در غرب منجر به این میشده است که مردم بتوانند برای آیندهای قابل اتکا برنامهریزی کنند. اما در ایران به خاطر آنکه قانون وابسته به شخص پادشاه بوده است، امکان انباشت سرمایه مهیا نمیشده.
وی در کتاب از چپاول اموال توسط شاهان ایرانی یاد میکند. همچنین ثروتمند شدن در ایران نیز وابسته به الطاف شاه بوده است. بسیار دیده شده است که طی یک دوره افراد ثروتمندی به دریوزگی افتادند و افراد فقیری با الطاف شاه به درجات عالیه رسیدهاند. این همان چیزی است که در غرب رخ نمیداده.
نکته بعدی عمر پادشاهی ها است. در غرب حتی در صورتی که پادشاه به مرگ طبیعی می مرد، انتخاب جانشین آن و انتقال قدرت با دردسر کمی انجام میشده است. اما در ایران حتی زمانی که پادشاه خود جانشین خود را انتخاب میکرد، باز هم ممکن بود پادشاهی به آن شخص نرسد. پس از مرگ هر پادشاه در ایران، سلسله درگیریهایی رخ میداده که در نهایت منجر به تضعیف کل خاندان میشده است.
و در نهایت مساله آب است. در غرب منشا مازاد تولید خاک بوده است. در حالی که در ایران آب باعث افزایش تولید است. به همین خاطر است که شهرها در ایران دور از هم هستند و امکان انسجام و ایجاد جوامع نیست. از طرفی همین امر منجر به درگیریها بین قبایل، روستاها و شهرهای پایین دست و بالادست رودها میشده است. در نتیجه افرادی که قدرت بیشتری داشتند میتوانستند بر حوزه وسیعی حکمفرما شوند و هرکدام در گوشهای از کشور علم استقلال بلند کنند. همین امر ایران را به یک جامعه کوتاه مدت تبدیل کرده است.
همایون کاتوزیون یکی از معدود متفکرین در ایران است که به خوبی مساله را درک کرده است و به سوالهای درستی رسیده است. این کتاب هم مانند کتابهای دیگر این فرد بسیار خواندنی و جذاب است.
کتاب?: سالار مگس ها
موضوع: رمان
نویسنده✍?: ویلیام گلدینگ
تعداد صفحات : ۱۵۰
رمان سالار مگسها یک رمان در مورد ضدآرمانشهر آنارشیستی است. داستان در مورد چند کودک است که پس از سقوط هواپیما، به جزیرهای میروند. در آن جزیره تلاش میکنند تا سلسله مراتبی برای خود دست و پا کنند.
گلدینگ در این داستان سعی کرده است علاوه بر اینکه توصیفی شاعرانه از رذالتهای بشری ارائه کند، گوشه چشمی هم به تاریخ بشر داشته باشد. به عنوان مثال نقش «توتمها و تابوها» به صورت کاملا فرویدی (یا شاید یونگی) در داستان پیدا بود.
کتاب، کتاب جذابی نبود و من هم تا مدتها به دنبال خواندن آن نبودم اما چیزی که من را به سمت خواندن کتاب سوق داد، اسم کتاب به عربی بود. «بعل ذبوب». بعلذبوب در واقع نام شیطان است که به معنای خداوند مگسها است.
بعلذبوب یکی از هفت شاهزاده جهنم و نماینده گناه کبیره حسادت است. نقش حسادت در داستان بسیار پررنگ است. حسادت جو، رالف و خوکه به یکدیگر.
در انجیل متی آمده است: «عیسی افکار آنها را دانست و به آنها گفت: هر پادشاهی که به دو نیم تقسیم شود، نابود خواهد شد و هر شهر یا خانهای که تقسیم شود باقی نخواهد ماند. اگر شیطان، شیطان را بیرون کند، حکومت شیطان تقسیم شده است پس چگونه پادشاهی او پایدر میماند؟ و اگر من به وسیله بعلذبوب دیوها را بیرون کند، قوم تو به چه وسیلهای بعلذبوب را بیرون خواهد کرد؟ اما اگر دیوان به روح خدا بیرون شوند، پادشاهی خداوند بر شما نازل خواهد شد.»
در واقع جان کلام کتاب همین موضوع است. اینکه نمیتوان حکومتی برپایه خواستهای بشری بنا کرد. اینکه دیوان باید با روح خدا بیرون شوند. نه به وسیله بعلذبوب.
در پایان داستان میبینیم که افسر نیروی دریایی برای نجات بچه ها میآیند. بچه ها که انگار از خواب جزمی خود بیدار شدند، متوجه عمق رذالت خود میشوند. آنها میبینند که آن معصومیت دیگر در وجودشان نیست. سالار مگسها، بعل ذبوب. خود آنها بودند.
میتوانید به تلگرام من هم سر بزنید:
https://t.me/ahmadsobhani
مطلبی دیگر از این انتشارات
وقتی نیچه گریست
مطلبی دیگر از این انتشارات
نبرد برای سارایوو
مطلبی دیگر از این انتشارات
انگار کن خدا در یک قامت، قیامت کرده باشد!