کانتنت مارکتینگ و سینما، همراه با کمی قهوه
نقدی بر کتاب «هنر و مهارت روابطعمومی»
از زمانی که وارد حوزه بازاریابی محتوایی و ارتباطات شدم، ضعف محتوای فارسی در این زمینهها همیشه برایم مشکلساز بود. مطالب انگلیسی زیاد است، اما هم خواندن آن انرژی و تمرکز زیادی میطلبد، هم متناسب با نیازهای بازار ایران نیستند. سال گذشته فصلنامه بادکوبه که در حوزه تبلیغات منتشر شد، برایم جذابیت بالایی داشت، چون بخشی از خلا موجود را پر میکرد. پس از آن هم توجهم به انتشارات بادکوبه و کتاب در دست ترجمه آنها یعنی «هنر و مهارت روابطعمومی» جلب شد. چون شوق زیادی برای این حوزه داشتم، همان اولین روز پیشفروش کتاب را خریدم. روزی که پستچی کتاب را آورد، درگیر صفحات پایانی رمانِ «سلاخخانه شماره 5» بودم. بلافاصله بعد از تمام شدن کتاب قبلی، مطالعه این کتاب را شروع کردم و دقیقا در روز 27 اردیبهشت، روز جهانی روابط عمومی، خواندن کتاب تمام شد. کتابی که چندان توقعاتم را برآورده نکرد!
در جستجوی صفحهآرا
شاید انتشارات آریاناقلم بد عادتمان کرده است. وقتی کتابهای آریاناقلم را ورق میزنید، تنها از دیدن صفحهآراییهای خوب این انتشارات لذت میبرید و شوق خواندن را در شما بیشتر میکند. اتفاقی که در سایر انتشاراتهای فعال در این حوزه کمتر میبینیم، اما شاید توقع بیجایی نباشد از آژانس بادکوبه، که آن همه سابقه در جذابیت بصری و حوزه تبلیغات دارد، این روحیه را در انتشار کتاب هم حفظ کند. برای مقایسه کافیست صفحات کتاب «داستانپردازی با دادهها» از آریاناقلم را با صفحات این کتاب بررسی کنید.
مطالعه این کتاب چه کمکی در حوزه کار روابطعمومی میکند؟
از عنوان کتاب توقع داشتم که حداقل مهارت یا نکته جدیدی در کار روابط عمومی در آستین داشته باشد، اما بیشتر مواردی که گفته بود، حداقل برای من، غیرقابل لمس بود. کمتر موردی وجود داشت که با خواندنش بگویم «این همون چیزیه که نیاز داشتم». دنیایی که کتاب از آن حرف میزند با دنیایی که ما در آن کار میکنیم بسیار متفاوت است. همچنین خیلی کلی به نقشی که روابط عمومی میتواند در سازمان ایفا کند میپردازد، همراه با توصیههای کلی که با همه واحدها در ارتباط باشید، با رسانهها در ارتباط باشید، نقش خودتان در رشد سازمان را بدانید و مواردی مشابه.
نسخه اصلی کتاب در سال 2018 منتشر شد. سال 2018، شبکههای اجتماعی، سرعت بالای آن و فیکنیوزهایی که در سوشال مدیا به ویژه توئیتر منتشر میشود وجود داشت و دغدغه جدی برای روابط عمومی سازمانها محسوب میشد، اما هیچ راهحل ویژه و یا اشاره عمیقی به شبکههای اجتماعی و شیوه استفاده از آن در روابط عمومی دیجیتال نداشت. فقط چند بار اشاره میکند که با وجود شبکههای اجتماعی، روابط عمومی کاری 24 ساعته و همیشگیست. برای کسانی که در نقطه شروع هستند، یا در میانه راه، توصیه یا نقشه راه متفاوت از آنچه که با جستجوی ساده در گوگل پیدا میشود ندارد. به جز چند فصل خاص که چکلیستهایی برای موارد مهم دارد، سایر فصلها کمتر مورد مهمی دارد که ارزش خط کشیدن و هایلایت کردن داشته باشد.
فصلهای مفید:
فصل 12: 20 صفحه پایانی کتاب، از تمام 110 صفحه قبلی آن بهتر است. فصل آخر، با عنوان «پیام استادان»، توصیههای کوتاهی از مدیران روابطعمومی برتر دنیا برای فعالین این حوزه است. اگر خواستید فقط چند صفحه در مورد روابط عمومی بخوانید تا چند مورد از مهمترین نکات و مهارتهای این حوزه را یاد بگیرید فقط فصل آخر این کتاب را بخوانید.
فصل 9: این فصل با عنوان «هیچوقت یادت نرود که این دنیای کسبوکار است»، تا حدی تلاش کرد تا به نقش روابطعمومی در دنیای جدی کسبوکارها که در نهایت همه چیز مسائل مالی است بپردازد. تلاش داشت تا بگوید که هر عملی که برای ارتباط با ذینفعان و ایجاد چهره مثبت از سازمان دارید، در نهایت باید خودش را در صورتهای مالی نشان دهد. دو صفحه آخر توصیههایی دارد که با استفاده از آنها میتوانید استراتژی روابطعمومی را با استراتژی کسبوکار همراه کنید.
فصل4: در سراسر کتاب گفته میشود که برای موفقیت در روابطعمومی، باید خلاقیت و نوآوری داشت. در پایان فصل 4 که عنوان «خلاقیت» دارد، 14 پیشنهاد برای تقویت خلاقیت در زندگی فردی و جلسات خلاقیت تیمی دارد که می تواند موثر باشد.
بعضی جملاتِ خوبِ کتاب:
هرکسی در هر شغلی که مشغول به کار است، در هر مرحله و هر سطح از مسئولیتی که باشد، زمانهای حوصلهسربر را تجربه میکند. کارآمدترین براه برای پیشرفت و داشتن کاری جذاب، انجامِ سریعتر و بهتر جنبههای پیشپاافتادهی هر شغلی است.
بزرگترین مشکل ارتباطات، توهم وجود آن است. (جرج برنارد شاو)
از جمله مهمترین ارزشهایی که ما اهالی روابطعمومی برای مشتریان و شرکتهایی که برایشان کار میکنیم، به ارمغان میآوریم، توانایی در بیان ارزشی است که مشتری، شرکت یا موسسهای را از رقبایش متمایز کرده است.
آگاه باشید و خودتان تشخیص دهید که در چه زمانهایی از سر ترس یکسری تصمیمات را میگیرید. حالا میخواهد ترس از تغییر باشد یا ترس از به عهده گرفتن کاری که نمیدانید چگونه باید انجامش دهید. یک نفس عمیق بکشید و بدانید که اینها دقیقا همان چالشهایی هستند که باید با آنها مواجه شوید و فرار نکنید.
باید در هر سال، 20 درصد از کارهای قدیمی را که دیگر منسوخ شدهاند، کنار بگذارید و 20 درصد کارهای جدیدی را انجام دهید که تا پیش از این انجام نداده بودید و نمیدانید که باید چگونه انجامشان دهید.
تاثیرگذارترین داستانها، داستانهایی هستند که مردم در آنها احساس خاصی را تجربه میکنند؛ داستانهایی دربارهی این که ما چگونه اتفاقات غیرمنتظره را مدیریت میکنیم.
یادگیری باعث میشود شما از خودراضی نباشید و در واقع از خودخوشنودی جلوگیری میکند. دوما شما را حریص و مشتاق نگه میدارد.
من آموختهام که مردم آنچه که تو گفتهای یا کاری را که انجام دادهای، فراموش میکننند اما هرگز احساسی را که به آنها دادهای از یاد نمیبرند. (مایا آنجلو)
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوره بازترجمه اصول فلسفه حقّ: بندهای 108 و 109
مطلبی دیگر از این انتشارات
شوخی شوخی با رساله هم شوخی؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
میتوان خردمندتر هم زندگی کرد!