چای نعنا?

درسفر عشق چنان گم شدم

کز نظر هر دو جهان گم شدم

عطار ?

?با منصور ضابطیان سفر می کنیم به موراکو که در بین ایرانی ها به مراکش مشهور است، در حالی که مراکش چهارمین شهر بزرگ کشور Morocco است. البته ایرانی ها در چند دهه قبل به این کشور مغرب می گفتند.

مراکش، کشور نعنا!?

در خط به خط این سفرنامه شما بوی تند و دل انگیز و نشاط آور نعنا را استشمام خواهید کرد.?

مردم این کشور علاقه‌ی زیادی به چای نعنا دارند و در هر مغازه‌ای یک لیوان چای نعنا پیدا می شود.

با آقای ضابطیان سفر را از کازابلانکا آغاز می کنیم، کازابلانکا یا همان دارالبیضا که اسم اصلی شهر است، شهری با خانه های سفید، بزرگ ترین بندر آفریقا.

به طنجه می رویم، به شهری که سانتیاگو‌ی کیمیاگر به قصد رفتن به سمت گنجش، پا به آنجا گذاشت ، به مدینا‌ می رویم(قسمت قدیمی هر شهری در مراکش)، به غذاخوری کوچک و با صفای حسن آقا، کافه هافا و سینما الریف.

به شهر شفشاون، خیال آبی دیوار ها، شهری به رنگ آسمان، شهر رویایی توریست ها که با لنز دوربین هایشان قاب های ماندگار می گیرند.?

به فس، شیراز مراکش و در آخر خود شهر مراکش شهر همیشه بیدار، شهر سرخ، شهردختر بیابان. به ریاذ مسافرخانه‌ای با درخت های پرتقال?، به میدان جامع الفنا، میدان بزرگ و شلوغ مراکش و به بهشت مسحور کننده، ماژورل، باغی پر از گیاهان مختلف و زیبا با حوضی در وسط که توسط ژاک ماژورل، نقاش فرانسوی ساخته شده است.

در این سفرنامه بیشتر از اینکه با مکان های مهم و تاریخی مراکش آشنا شوید، با مردم این کشور و فرهنگش آشنا می شوید، مردمی هراسان از لنز دوربین و عاشق چای نعنا و...

سفر با آقای ضابطیان با روایت جذاب گاه طنزشان، شما را مشتاق می کند تا کتاب را به دست گیرید و راهی آن کشور شوید!

#مریم_جعفری_تفرشی

?کپی با ذکر منبع✔

بخش‌هایی از کتاب?

?مراکش دروازه‌ی آفریقاست و نزدیک‌ترین کشور آفریقایی به اروپا. مراکش زمانی مرا وسوسه کرد که در جنوب اسپانیا فیلم می‌ساختم و وقتی در کوچه پس‌کوچه‌های گرانادا قدم می‌زدم، احساسی از خویشاوندی با مردم آن منطقه داشتم.

?ایرانی‌ها مراکش را چندان نمی‌شناسند. در همه‌ی این سال‌ها مراکش جزو کشورهایی بوده که ایرانی‌ها کمتر به آنجا رفت و آمد داشته‌اند. حتی تا همین چند سال پیش هم ویزایی برای رفت‌وآمد صادر نمی‌شد. ریشه‌ی اختلاف‌ها شاید به سال‌های اول انقلاب برگردد؛ زمانی که ملک حسن، پادشاه مراکش، محمدرضا پهلوی را پس از سقوطش در تهران در رباط پناه داد. از همان موقع بود که ملک حسن هم مثل ملک حسین، پادشاه اردن، و انور سادات، رئیس جمهور مصر، رفت توی لیست سیاه و ۳۵ سال طول کشید تا فراموشی تاریخ به داد برقراری ارتباط مجدد بین مردم در کشور برسد.»