مردمان خوب پیوسته درحال افزودن بر توانشان هستند:)من یک عدد هستم اما در بی نهایت وجود دارم^^
کمالگرایی و تاثیر ناخودآگاهش در زندگی- معرفی کتاب
به تازگی کتاب "هربار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند" که در رابطه با فلسفه و زندگی از دیدگاه فیلسوفان، را تموم کردم. این کتاب از تعدادی متن از فیلسوفان بزرگ در یک دفترچه شکل گرفته است که نویسنده"دانیل مارتین کلاین، فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه هاروراد" در دهه جوانی زندگی خود به نوشتن پرداخته است و تقریبا بعد از 50 سال این دفترچه را پیدا کرده است.
در این کتاب ، نقلقول هایی از فیلسوفانی چون اپیکور،آلبر کامو،فریدریش نیچه، ارسطو و .. ذکر شده که نویسنده با باز کردن موضوع، به تاثیر این نقلقول ها در آن دهه زندگی خود پرداخته است.
هرچند که اسم خود کتاب کاملا بحث برانگیز و پر از علامت سوال های بیشمار در ذهن است، که درواقع یکی از نوشتههای داخل دفترچه است.
در پایان هر فصل ، دیدگاه شخصی خودم را با کتاب به اشتراک گذاشتم و هر فصل را تقریبا دوبار خواندم تا معنی آن را به درستی درک کنم. یکی از موضوعاتی که این کتاب من را مجذوب خود کرد مسئلهی کمالگرایی بود. مسئلهای که بسیار زیاد، نوجوانان و جامعه را تحتتاثیر خود قرار داده است. در توضیح نقلقول اپیکور فیلسوف یونانی لذت گرا و بسیار محتاط در یکی از فصل های کتاب در استفاده از لذت های زندگی گفته شده بود:
ما همیشه در حال آماده کردن خودمان برای زندگی هستیم اما هیچ وقت زندگی نمیکنیم.
خانواده که جامعهای کوچک به شمار می رود و همچنین جامعه بزرگ دنیای ما، مدام به ما یادآوری می کند که باید کمالگرا باشیم. نه به صورت واضح بلکه به صورتی کاملا ناخودآگاه از طریق ذهن مارا زندانیه این مسئله میکند. بسیاری از ما در خانواده خود دیدهایم که چون یکی از اقوام یا دوستی تلویزیونی، ماشینی، یخچالی از سبک جدید و مد روز را دارد ، قطعا ماهم باید داشته باشیم اما بهتر از این تلویزیون، بهتر از این ماشین یا بهتر از این یخچال . درصورتی که هیچ نیازی به همچین وسایلی نداریم. و اگر نداشته باشیم دیگران در خانهی مان عیب میبینند و مقایسه میکنند. در فضای مجازی اگر نوجوان وسایل آنچنانی، اتاقی زیبا و پر از وسایل دکوری در خود جای داده باشد پس قطعا من هم باید داشته باشم. در صورتی که هیچ مشکلی در اتاق فعلی وجود ندارد .بسیاری از نوجوانان در فضای مجازی با قضاوت کردن زندگی خود و دیگران و بهتر نبودن از آنها زندگی کردن را فراموش کردهاند . حتی اگر بهترین را داشته باشند دنبال بهتر از آن هستند.
در یک قسمت از کتاب مثال جالبی زده شده بود: یکی از دوستان دانیل مارتین کلاین به هنگام نمایشگاه نقاشی که برگزار کردهبود، میگفت مردم تماما روی چیزهایی تمرکز میکردند که آثارش کم دارد و درواقع به نقص های نقاشی توجه میکردند که اگر نبود، این اثر را به كار بهتری تبدیل میکرد.
مثل این میمونه که بعد از ورزش که حس خوب و در کنارش احساس درد در بدنم که قشنگم هست رو دارم به تمرین روز بعدم فکر کنم یا منتظر تمرین روز بعد باشم و انگار این جلسه بیهوده بوده و باید بهتر و بهتر و بهتر بشم. پس سعی کن مسیری که داری میری و هدف و آرزوهایی که الان داریش رو بیهوده نشون ندی.
مسئلهی کمال گرایی بسیار باز و پر پروپیمان است . منتهی تا زمانی که در زندگی خود آنها را پیدا نکنیم متوجه آسیب های آن نخواهیم شد .
کم کم در آخر از دانیل مارتین کلاین:
تمام وقتم را صرف حسرت خوردن هرچیز مهم یا پیشپا افتادهای در زندگیام بکنم که به آنها نرسیدهام راه مطئمنی برای از دستدادن هرچیزی است که در حال حاظر پیش روی من و در اختیار من است .
نتیجهی من که در کتاب نوشتهام:
مثل این میمونه که بعد از ورزش که حس خوب و در کنارش احساس درد در بدنم که قشنگم هست رو دارمبه تمرین روز بعدم فکر کنم یا منتظر تمرین روز بعد باشم و انگار این جلسه بیهوده بوده و باید بهتر و بهتر و بهتر بشم. پس سعی کن مسیری که داری میری و هدف و آرزوهایی که الان داریش رو بیهوده نشون ندی.
مطلبی قدیمی از من:
دلنوشتهای از من در همین صفحه:
شب، در فکر روزیم
روز، در فکر شب
زندگی چیزی نیست که میبینیم
حرکت، حرکت و حرکت.
گاه باید ایستاد تا روز، روز باشد و شب، شب.
سدنا موسوی
مطلبی دیگر از این انتشارات
دختری با هفت اسم?
مطلبی دیگر از این انتشارات
عشق در جامعهای سپید ( نظری بعد از ضیافت )
مطلبی دیگر از این انتشارات
نگاهی به کتاب کله تخم مرغی و دوست زبان درازش