?کوری

ما کور هستیم ، چشم داریم اما نمی بینیم کور هایی که می توانیم ببینیم اما نمی بینیم.

?کوری یک حکایت اخلاقی مدرن است که در فضای داستانی آخر الزمانی روایت می‌شود، یک حرکت پسامدرنیستی که نمونه اش در فارسی،گلستان سعدی است . ابتدای کتاب با کوریِ مردی پشت چراغ قرمز آغاز می‌شود، این رمان درباره ی مردمی است که دچار کوری ناگهانی و سفید می‌شوند و در این میان تنها زن چشم پزشک تا انتها کور نمی‌شود و شاهد فساد و زشتی های رفتاری انسان ها می‌باشد تا جایی که آرزو می‌کند که ای کاش کور شود … کوری دشنامی است که نویسنده نثار جوامع بشری می‌کند ، جوامعی که محبت را از یاد برده‌اند و هرروز بیشتر از قوانین سرپیچی می‌کنند.
?قسمت هایی از کتاب?
?دوست داشتن واقعی انسان ها این است که به دور از هر گونه مصلحت اندیشی و نفع شخصی باشد و حتی طرف نتواند بشناسد که چه کسی به او محبت کرده، تنها در این صورت است که *انسانیت* معنا پیدا می‌کند.
?کور تر از همه کسی است که نمی خواهد ببیند.
?آنقدر از مرگ می ترسیم که همیشه می‌خواهیم از تقصیر اموات بگذریم انگار پیشاپیش می خواهیم نوبت ما که شد ، از سر تقصیرات ما هم بگذرند.?
#مریم_جعفری_تفرشی

?کپی با ذکر منبع✅