/کَره‌ها به زیر گیوتین!/


یا

/نگاهی به «تربیت احساساتی» اثر گوستاو فلوبر/


شکاف اجتماعی که بستر انقلاب‌های سترگ و جهش‌های تمدنی رو به جلو یا عقب است بی شک بر تغییر احساسات و نگرش عاطفی ملت‌ها استوار است و این مسئله‌ای‌ست که غالبا در تحلیل‌های جامعه‌شناختی مورد غفلت یا اغماض واقع می‌شود.

در یک بازتولد اجتماعی ما همیشه با ملتی مواجه‌ایم که از احساسات و نظام عاطفی قبلی‌اش دچار ملال و سرخوردگی شده و حالا در تکاپوی ساختن دنیایی برتر و بهتر از پل دگرگونی آن عواطف به سرعت و ظرافت عبور می‌کند.

این تغییر هماره مقارن احساسات جالب و ثابتی مثل خشم، هیجان، امید و سرزندگی‌ست همچنین سیل انقلاب همراه خود بسیاری از بنیان‌های اخلاقی پیشین را از جا کنده و چیزی جدید و نو بر جای آن می‌نشاند.

یکی از بزرگترن تابلو‌های راهنمای انقلاب‌های گذشته و این تغییرات عمیق اجتماعی، هنر، آثار هنری و سیر تطور آن‌ها در پیش، هنگامه و پس از این انقلاب‌هاست.

در هر انقلاب، نسلی تربیت می‌شود که فارغ از سن، بسیار متفاوت از نسل پیش از انقلاب‌اند: کودکان انقلاب، جوانان انقلاب و پیران انقلاب همگی متفاوت با آن همانند خود در پیش از انقلاب‌اند.

این نسل متفاوت همیشه یک سوژه محبوب برای جامعه شناس‌های و پیگیری ریشه‌ها و حواصل انقلاب به طرزی ساده‌تر و جامع‌تر است.


«تربیت احساساتی» روایت فرانسه در تلاطم انقلاب ۱۸۴۸ ، تشکیل جمهوری دوم فرانسه و از همه مهمتر، آدم‌های این رویدادهاست.

فلوبر با این رمان نه تنها به تحول سترگ اخلاقیات، عواطف و عقاید اروپا پس از این انقلاب می‌پردازد بلکه خود این اثر نیز سنگ بنای آنچه که ما امروز«ادبیات مدرن» می‌نامیم‌اش نیز هست.

مطالعه این اثر به شناخت اجتماعی و نسبتا دقیق دروازه ورود به تمدن‌ها و نظام‌های سیاسی نوینی‌ست که تمام جهان‌ را یکبار برای همیشه تغییر دادند.

مهمترین مسئله این رمان، سر بریدن احساسات و عواطف بورژوایی به زیر تیغ گیوتین انقلاب و ظهور اخلاقیات واقع‌گرایانه و برابری طلبانه بعدش که به نوعی می‌توان آن را ریشه انقلاب مارکسیستی در نظر گرفت است.