گودی

با گودی سفر می کنیم به هند، کلکته، تالی گانج و رودآیلند. با تراموا و ریکشا در خیابان های شلوغ هند می گردیم و زن ها را با ساری ها و چوریدار های رنگارنگشان می بینیم. در زمان سفر می کنیم، به سلطنت تیپو سلطان و حمله انگلیسی ها به قصر او، به جنبش ناکسالباری( محل سرکوب قیام دهقانان در این شهر در سال۱۹۶۷)، به جشنواره‌ی دورگاپوجو( جشنی به احترام الهه دورگا در آیین هندوئیسم).

گودی تراژدی زندگی دو برادر است که زندگی چند نسل از یک خانواده را با نثری گویا و روان روایت می کند. روایتی پر احساس، پر تعلیق از مهاجرت، تنهایی، تولد و مرگ.

رمان شخصیت پردازی قوی دارد و خواننده به خوبی با شخصیت ها همراه می شود، فضاسازی و پرداخت به جزئیات داستانی بسیار هوشمندانه و با قدرت است.

خواننده پس از خواندن این کتاب به خوبی با فضای هند و شهرهای مختلف آن و رودآیلند در آمریکا آشنا می شود.

در این رمان با دو فرهنگ مختلف در هند و آمریکا مواجه هستیم و تفاوت های فرهنگی و اعتقادی آدم ها چه در سبک زندگی و نوع پوشش مشهود است.

گودی روایتی است از تاریخ و جغرافیای کلکته تا رودآیلند.

داستان زندگی دوبرادر که یکی از آنها به حزب مارکسیست لنینیست می پیوندد و دیگری به آمریکا می رود تا فارغ از این درگیری ها درس بخواند.

داستان زنان، زنانی با جهان بینی های متفاوت، با دغدغه های مختلف، داستان انتخاب، اختیار، آزادی و مسئولیت.

گودی داستان مهاجرت است، داستان درگیری های آدم ها در طول زمان، احزاب و عقاید مختلف، تحمیل و استثمار، فقر و ثروت، راحتی و عذاب، گذشته و آینده.

داستان دو جهان متفاوت در یک جهان!

?بیشتر آدم ها به آینده اعتماد داشتند، فرض را بر این می‌گذاشتند که نسخه مطلوب خودشان از آینده به تدریج رخ خواهد داد. کوکورانه برایش برنامه می‌ریختند، چیزهای بی ربطی را تصور می‌کردند.
اراده اینجوری کار می کرد، همین بود که به دنیا هدف و جهت می‌داد، نه چیزی که بود، بلکه چیزی که نبود.

#مریم_جعفری_تفرشی

?کپی با ذکر منبع✔