گیج و مبهوت خود خودم شده ام
![بچه ها شبیه همین? کوچولو هستن ، دقیقا مثل همین](https://files.virgool.io/upload/users/1949291/posts/sfin5lglrclg/akrvhshtclmg.png)
وقتی نیروی حال را شروع کردم فکر نمی کردم که به کجا میرسم ، فقط می خواستم این راه را رفته باشم
![نیروی حال](https://files.virgool.io/upload/users/1949291/posts/sfin5lglrclg/6si6bx79ns96.png)
بعدا هم که تفکر زاید خواندم ، هر روز با هر جمله اش زنده شدم ، و خیلی چیز ها در وجودم مُرد . یک جایی دیگر نتوانستم مثل بقیه آدم ها باشم.
![تفکر زائد](https://files.virgool.io/upload/users/1949291/posts/sfin5lglrclg/dw41x6f2atmt.png)
حالا هم رنج مثل بقیه نبودن را به جان خریده ام رنجی که دیگر حس نمی شود . طرد شده ام ، تنها شده ام ، در تنهایی آرزوی دیدار خیلی ها از گذشته را داشته ام ، اما همه این ها مُرد. و من ناراحت نیستم ، این عجیب ترین قسمت اثر این کتاب ها بود . دیگر خیلی روزها ناراحت نیستم ، خوشحالم نیستم.
گاهی از این خود تغییر یافته می ترسم ، گاهی به او افتخار می کنم ، گاهی هم گیج و مبهوت از کنارش رد می شوم.
چگونه می توان از خودی که با اراده خودش عصبانی می شود نترسید ؟ چگونه خودی که قبل از هر چیزی بوی دروغ را استشمام می کند افتخار نکرد ؟ و چگونه می توان خودی را که فاقد گذشته و آینده می شود گیج و مبهوت اش نشد؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
این قسمت : من تلاش میکنم شما را برای خواندن شازده کوچولو قانع کنم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
گودی
مطلبی دیگر از این انتشارات
نمایشگاه کتاب میری؟ این کتابها رو از دست نده!