پژوهشگر، مدرس، دکترای تاریخ ایران ، کانال من در ایتا https://eitaa.com/roozgaran
یکی از ده کتاب برتر بشری
این روزها گفتگو بر سر شمس و مولانا بالا گرفته است.
مشکل جدی که گاه در این میان به چشم میخورد، نگاه یکسویه و تکبعدی به موضوع است.
پیامد خواسته یا ناخواستهی نگاه یکسویه، مطلقانگاری است.
برخی شمس و مولانا را یکسره بیعیب و نقص معرفی میکنند و گروهی در نقطهی مقابل، آنها را گمراه و فاسد میدانند.
در این باره از صاحبنظران نقل قول میکنم. علامه محمدتقی جعفری که تفسیر چندجلدی ایشان بر مثنوی مولوی شهرت دارد، در توصیف کتاب مثنوی میگویند:
این کتاب(مثنوی معنوی) از حیث عظمت و محتوا یکی از ده کتاب برتر بشری است.(تفسیر مثنوی، ج7)
بزرگان دیگری نیز در توصیف این کتاب و اندیشههای مولوی اشارات گویا و جملات اثرگذاری دارند. از شخصیتها و مولویشناسان غیرایرانی میتوان به لئونارد لِویسُن اشاره کرد که وقتی از او پرسیدند چرا مردم امریکا از مثنوی مولوی استقبال میکنند، پاسخی درخور تأمل داد و گفت چون حکمت و حقیقتی که در اشعار و اندیشهی مولاناست در اشعار بزرگترین شاعران مغربزمین هم نیست.(برنامهی پرگار، بیبیسی)
در عین حال علامه جعفری ضمن تمجید از مثنوی، بارها به برخی نقاط ضعف اندیشهی مولوی هم اشاره و آنها را نقد کردهاند.
نکتهی مهم دیگر این است که امروز دیگر شمس و مولانا صرفاً دو چهرهی ادبی یا عرفانی فرهنگ و تمدن ایران نیستند بلکه آنها تبدیل به چهرههایی شناخته شده در سطح جهان شدهاند و دیدگاههای گوناگونی دربارهی آنها مطرح شده است.
بر این پایه، خواه ناخواه، باید توصیف و تفسیر خود را از اندیشهی مولانا عرضه کنیم. پاک کردن صورت مسئله جز پشیمانی و زیان و از دست رفتن فرصتها و سرمایهها نتیجهای نخواهد داشت.
اشارهای گذرا به چند بیت از مثنوی برای حسن ختام خالی از لطف نیست.
نگاه عالی و آرمانی به انسان:
چون تو را آن چشم باطنبین نبود ....................گنج میپندار اندر هر وجود
خویشتن را آدمی ارزان فروخت .................... بود اطلس خویش را بر دلق دوخت
انسان، مسئول اعمال خویش است:
چشم باز و گوش باز و دام پیش .................... سوی دامی میپرد با پرّ خویش
رنگ پوست ملاک انسانیت نیست:
گر سياه است و هماهنگ تو است .................... تو سفيدش خوان كه همرنگ تو است
ارزش انسان به اندیشهی اوست:
اي برادر تو همين انديشهاي .................... مابقي خود استخوان و ريشهاي
انسان در اسارت سیم و زر:
زر خرد را واله و شیدا کند .................... خاصه مفلس را که خوش رسوا کند
امیدوار باش:
كوي نوميدي مرو اميدهاست .................... سوي تاريكي مرو خورشيدهاست
گذشتن از جذابیتهای روزمره همت بلند میخواهد:
پس سليمانهمتي بايد كه او .................... بگذرد زين صدهزاران رنگ و بو
ستایش عقل و مذمت نادانی:
گر به صورت وانماید عقل رو .................... قیره باشد روز پیش نور او
ور مثال احمقی پیدا شود .................... ظلمت شب پیش او روشن بود
ستایش دانش:
قطرهي دانش كه بخشيدي ز پيش .................... متصل گردان به درياهاي خويش
علم دريايي است بيحد و كنار .................... طالب علم است غواص بحار
گر هزاران سال باشد عمر او .................... مينگردد سير او از جستجو
از نادان بگریز:
ز احمقان بگريز چون عيسي گريخت .................... صحبت احمق بسي خونها بريخت
دوستي جاهل شيرينسخن .................... كم شنو كان هست چون سمّ كهن
علم بدون عقل فاجعه است:
تيغ دادن در كف زنگي مست .................... به كه آيد علم نادان را بهدست
راه پیامبران جاودان است:
سکهی شاهان همیگردد دگر .................... سکهی احمد ببین تا مستقر
نقد وابستگیها و دلبستگیهای کمارزش:
افتخار از رنگ و بو و از مکان .................... هست شادی و فریب کودکان
فریب هیاهوی عوام را نخورید:
هر کرا مردم سجودی میکنند .................... زهر اندر جان او میآکنند
فریب ظاهر را نخورید:
ای بسا شیرین که چون شکر بود .................... لیک زهر اندر شکر مُضمر بود
تلاش برای زندگی حلال:
هيچ چاره نيست از قوت عيال .................... از بن دندان كنم كسب حلال
گر شود عالم پر از خون مالمال .................... كي خورد بندهي خدا غير حلال
به خدا بدبین نباشید:
اي ز غم مرده كه دست ما تهي است .................... چون غفور است و رحيم اين ترس چيست
فریب نسخههای تقلبی را نخور:
صبح كاذب صدهزاران كاروان .................... داد بر باد هلاكت اي جوان
لذت حقیقی چیز دیگری است:
راه لذت از درون دان نز برون .................... ابلهي دان جستن قصر و حصون
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوره بازترجمه اصول فلسفه حق: بندهای 70، 71، 72، 73، 74
مطلبی دیگر از این انتشارات
گزارشی اجمالی از کتاب خواستن، توانستن نیست. قسمت دوم
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب | "پیاده روی و سکوت؛ در زمانه ی هیاهو"