6 دلیلی که نباید کتاب خواند

6 دلیلی که نباید کتاب خواند

متاسفانه همه‌ی ما دوستانی داریم که ما را تشویق به کتاب خواندن می‌کنند. حتی گاهی معلم‌ها و اساتیدمون که افرادی تحصیل کرده هستند به ما می گویند کتاب بخوانید. از همه‌ی این‌ها بدتر کسانی هستند که برای کادو دادن به ما کتاب هدیه می‌دهند. اما همه‌ی این افراد هیچ درکی از مضرات بد کتاب خواندن ندارند. در واقع با ترویج کتاب خوانی به جامعه‌ی ما صدمه می‌زنند. اگر همچین افرادی در زندگی شما وجود دارند حتما ادامه‌ی مطلب را بخوانید تا در دام این اشخاص نیوفتید.

1-مراقب همدلی خود باشید

در همین آغاز به شما می‌گویم که تنها این مورد دلیل بسیار مهمی برای کتاب نخواندن است. هر گاه با خود خلوت کردید و ناراحت این موضوع بودید که بسیار کم مطالعه می‌کنید صادقانه به خود بگوید که اگر مطالعه‌ی بیشتری داشته باشم حس همدلی خود را زیاد می‌کنیم و این خود باعث دردسر می‌شود. مگر امکان دارد داستانی مانند الیور تویست را بخوانیم اما با پسر بچه‌ی تنهایی که در خیابان کار می‌کند احساس همدلی نکنیم؟ مگر می‌شود که رمان بینوایان را بخوانیم ولی نسبت به افراد ژنده پوشی که سرپناهی برای خوابیدن ندارن احساس همدلی نکنیم؟ مسلما جواب ما به این سوالات خیر است. پس به خودتان بگویید که من نمیخواهم نسبت به بقیه احساس همدلی داشته باشم چون همدلی باعث می شود که نسبت به دیگران بی‌تفاوت نباشیم، آن‌ها را بیشتر دوست داشته باشیم و حتی ممکن است این حس منفور همدلی باعث شود که پول تفریح آخر هفته‌ی خود را به کاپشنی کودکانه بدهیم تا دختر پچه ی دستفروشی که در سرما می‌لرزد سردش نشود. پس کتاب نخواندن ما را از دردسرهای داشتن همدلی دور می‌کند.

2- از عقاید کهنه‌ی خود محافظت کنید

چه کسی دوست دارد که بعد از چند سال بفهمد عقاید اشتباهی داشته است. فرض کنید که شما ده سال به یک عقیده باور داشته اید مثلا اینکه زنان نسبت به مردان حق کمتری برای زندگی کردن دارند. حتی میزان عقل آنان نسبت به مردها کمتر است برای همین زنان جامعه و حتی دختر کوچولوی خود را به طور ناآگاهانه به مدت ده سال تحقیر کرده اید. حال کتابی درباره‌ی تفاوت‌های مردان و زنان را می‌خوانید و در آخر به این نتیجه می‌رسید که مردها و زن‌ها تفاوت زیادی با هم ندارند و حتی در بعضی از موارد زن‌ها نسبت به مردها باهوش‌ترهستند. شما ده سال به دختر کوچولوی خودظلم کرده اید و دچار عذاب وجدان شدیدی می‌شوید چون در این ده سال نیش و کنایه‌های شما باعث شده دخترتان فکر کند که چون مرد نیست فردی بی‌ارزش محسوب می‌شود. به نظر من عذاب وجدان حاصل از این کار بسیار زیاد است. پس انسان با وجدان دو گزینه پیش رو دارد اولی اینکه کتاب بخواند و بفهمد که بعضی از باورهایش اشتباه بوده و به دلیل داشتن این باورها به همه و حتی خودش ظلم کرده است. این آگاهی از ظلم باعث می‌شود که عذاب وجدان شدیدی داشته باشد ولی می توان دومین گزینه را نیز انتخاب کرد یعنی اصلا کتاب نخواند.

بسیار طبیعی است که ما گزینه‌ی دوم یعنی کتاب نخواندن را انتخاب کنیم و هیچ کس حق قضاوت کردن ما را ندارد چون که درد عذاب وجدان بسیار وحشتناک است.

3- از سرگرمی‌ها جذاب ولی ارزان دوری کنید

بسیاری از ما دوست نداریم که هزینه‌ای کم مثلا 50 هزار تومانی را برای یک رمان بدهیم و در طول یک هفته از خواندن آن لذت ببریم . شاید دوست داریم که هزینه ی بیشتری مثلا 100 هزار تومنی را فقط برای نیم ساعت غذا خوردن در رستوران خرج کنیم.

تا حالا چند بار به مسافرت کردن فکر کرده اید؟ یا اینکه از جلوی آژانس مسافرتی رد بشید و افسوس این رو بخوردید که هزینه‌ی مسافرت به دور دنیا را ندارید. خیلی طبیعی هست به این خاطر ناراحت باشید و برای از بین بردن این ناراحتی ممکنه در خیابان قدم میزنید که ناگهان در ویترین مغازه‌ای کتاب "هشتاد روز دور دنیا " را می‌بینید. حتی کمی مکث می‌کنید و بیشتر به آن نگاه می‌کنید. با خود می‌گویید مگر می‌شود تنها با 100 هزار تومن به دور دنیا رفت. اگر مثل بقیه‌ی افراد باشید پا به فرار می‌گذارید و از مغازه دور می‌شوید چون هر انسان عاقلی می‌داند که این یک کلاهبرداری بزرگ است. امکان ندارد با این مبلغ ناچیز به دور دنیا سفر کرد. البته اگر کمی شجاعت داشته باشید وارد مغازه می‌شوید تا بر سر کتاب فروش داد بزنید و او را متهم به کلاهبرداری می‌کنید. اگر بتوانید او را مجبور به برداشتن کتاب از ویترین بکنید بسیار عالی می‌شود چون که شاید همه مثل شما به این کلاهبرداری پی نبرند.

4- از وحشت صحبت کردن در جمع دوری کنید

برای خیلی ها پیش اومده که دوست نداشته باشند در جمع صحبت کنند و حتی از این کار وحشت دارند.

شما اگر شروع به مطالعه‌ی کتاب‌های مختلف بکنید به مرور زمان دایره‌ی لغات بیشتری در ذهن خود دارید و به طور ناخودآگاه می توانید بهتر صحبت کنید. شاید خیلی‌ها خرده بگیرن که همه دوست دارند که بهتر صحبت کنند و این خود دلیل خوبی برای کتاب خواندن باشد اما من به شما اخطار می دهم که مواظب باشید چون بهتر صحبت کردن اصلا خوب نیست و واقعا وحشتناک است. فرض کنید شما همان فردی باشید که از صحبت کردن در جمع خجالت می‌کشد حال صحبت کردن ما بهتر شده و دیگران از ما توقع دارند که در همه‌ی سخنرانی‌ها ما صحبت کنیم. مثلا مدیری به دلیل خوب صحبت کردن کارمندش همیشه به او می گوید که من دوست دارم در جلسات مهمی که با دیگر مدیران سازمان داریم تو صحبت کنی. واقعا این دورنما بسیار وحشتناک است چه کسی دوست دارد که همیشه در جلسات مهم صحبت کند حتی اگر به دلیل ارتقای شغلی باشد .به نظر من آدم‌های معمولی و عاقل در جلسات مهم دوست دارند که اصلا دیده نشوند چه برسد به اینکه صحبت کنند.

5- قانع باشید

نمیدونم تا حالا کتاب خوندید یا نه ولی من یکبار این اشتباه رو انجام دادم و رمان سه تفنگدار رو خوندم. با خوندن این رمان احساس می‌کردم که به اندازه‌ی تعداد بازیگران مهم این رمان ( که چهار نفر بودن ) زندگی کردم و با دوستانی که دارم میتونم به سرزمین مادریم یعنی فرانسه خدمت کنم. از آدمی معمولی به کسی تبدیل شدم که میتونستم پادشاهی‌های مختلف رو سرنگون کنم یا اون‌ها رو حفظ کنم. واقعا داشتم از دنیایی که در رمان سیر می‌کردم لذت می‌بردم ولی ناگهان یه جمله‌ای یادم اومد که آدم باید توی زندگی قناعت داشته باشه و به چیزهایی که توی زندگی داره قانع باشه. این جمله مثل یه هشدار توی سرم بود و خوشبختانه به خودم اومدم. من داشتم توی یه دنیای عالی زندگی میکردم و این دنیا خیلی برام هیجان انگیز بود ولی در واقع این کارم نشان دهنده ی این بود که آدم قانعی نیستم و از زندگی خودم راضی نیستم. برای همین رمان رو نصفه و نیمه کنار گذاشتم. هر آدم خوبی میدونه که قناعت داشتن توی زندگی خیلی مهمه

6- هوای استرس‌تان را داشته باشید

یکی از مهمترین عوارض کتاب خواندن کاهش استرس است. اثر مطالعه براسترس بیشتر از مدیتیشن و پیاده روی هست. شاید در نگاه اول فکر کنیم که کاهش استرس خیلی خوب و مفید باشد اما همیشه باید به موضوعات عمیق نگاه کرد اگر استرس کم شود باعث افزایش طول عمر میشه و هیچ کسی دوست نداره که عمرش بیشتر بشه و به دوران پیری برسه چون که هر فرد عاقلی میدونه دوره‌ی پیری پر از بیماری و سختی هست .پس عمر آدم هر چقدر زودتر تموم بشود بهتر است.

در آخر این مطلب از شما خواهشی دارم .اگر در اطراف شما کسی مشغول کتاب خواندن است یا حتی بدتر فرد کتاب خوانی است هر چه زودتر او را از کتاب دور کنید و مطالبی را که در بالا برایتان بازگو کردم برایش بخوانید. اگر از کتاب خوانی فاصله گرفت که چه بهتر ولی اگر باز هم شروع به خواندن کتاب کرد خواهشا هر چه زودتر او را به یک روانشناس معرفی کنید چون که فردی دیوانه است.

به امید روزی که دست در دست همدیگر بدهیم تا جامعه ای خالی از کتاب و کتاب خوان داشته باشیم .