nothing... nobody...
نقدی پیرامون «تاریخ امیدبخش نوع بشر»
در سالهای گذشته شاهد ظهور نسل جدیدی از اندیشمندان و نویسندگان میانمایهای هستیم که هم ادبیات مرسوم نسل جدید را میدانند هم گسترهی وسیعی از دانش (البته با عمقی اندک) را یدک میکشند.
این نسل نمونههای متعددی دارد که برگمان (برخمان) از درخشانترینِ ایشان است.
وقتی صفحات اولیه «تاریخ امیدبخش نوع بشر» را شروع به خواندن کردم، حس یاس و خشمی نسبت به ابله بودن خودم و وقت تلف کردنم برای این کتاب، در من ایجاد شد. وقتی آن تبریک و تهنیتهای ابتدای کتاب را دیدم، بیشتر و بیشتر از خودم و انتخابم متاسف شدم؛ عمده کسانی که برای این کتاب «هورا» و «مبارک باد» گفته بودند نویسندگان عامه بودند در حالیکه من در سودای کتابی با بنمایهی علمی-اجتماعی-تاریخی بودم!
«تاریخ امیدبخش نوع بشر» به من در آستانه ورود به دهه پنجم عمرم آموخت: دهنت را ببند! بیشتر بیاموز! طور دیگری فکر کن!
برگمان جوان که مثل خود من دهه شصتی است (!)، جوانی با ذهنی خلاق و بدیع است. بی انصافی است او را دست کم بگیریم. این کتاب ماحصل زحمت و تحقیق و تتبع زیاد است و این را به وضوح میتوان از هر صفحه آن دریافت. ذهن خلاق و رادیکال او در پی آموزش این گزاره است که بایستی از آموزشها و هنجارهای متعارف کمی فاصله گرفته و آنگاه با نگاهی دقیقتر به حقیقت بینگریم.
پروژه برگمان در این کتاب یک فکت واضح و مشخص است: تحلیلمان درباره انسان اشتباه است، آدمی نرمخو و خوشطینت است.
شاید به نظر برسد با کتابی موعظهای و زرد روبرو هستیم. همانطور که من در ابتدا چنین تصور میکردم. اما اینطور نیست. تاریخ امیدبخش نوع بشر با بخشبندی دقیق مسائل، از علم (ساینس) و پژوهشهای اجتماعی و تاریخی با پایایی و روایی مناسب بهره گرفته تا گزاره مورد نظر خود را اثبات کند. چرا که برگمان چنین تصور میکند این حقیقت که ما نرمخو و خوشطینت هستیم میتواند بنمایهی نظام اجتماعی، آموزشی، تادیبی، قضایی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ما را متاثر نماید.
سبک نگارش برگمان در این کتاب بسیار متاثر از «انسان خردمند» اثر «نوح هراری» است. گویی نویسنده در پی آن است که خود را متفکری در طراز او نشان دهد.
برگمان اگرچه یک دانشمند به معنای دقیق کلمه نیست، اما میتواند در سالهای آتی به عنوان یک نظریهپرداز مطرح گردد و همه میدانیم نظریهپردازان بزرگ ابتدا سخن میراندند و آنگاه دیگران به دنبال اثبات و صحت سنجی گزارههای ایشان میرفتند.
با این همه، از نظر من، تاریخ امیدبخش نوع بشر در بسیاری از بخشها در دام شبهعلم افتاده است. بسیاری از گزارههای این کتاب از نظر متدشناسی علمی، استحکام لازم را ندارد و نیاز به تقویت بیشتری دارد.
به نظر میرسد مخاطبین این کتاب دانشجویان سالهای پایانی و محققان علوم انسانی باشند و کتاب از لحاظ مخاطبشناسی، کتابی عمومی تلقی نمیشود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوره بازترجمه اصول فلسفه حق: بندهای 87 تا 91
مطلبی دیگر از این انتشارات
برای پسرک، موش کور، روباه و اسب باش...
مطلبی دیگر از این انتشارات
نگاهی به کتاب کله تخم مرغی و دوست زبان درازش