علی گنجیزاده پزشک و مدیر مجوعه رویداد MedLean Review است که هدف آن معرفی فرصتهای جدید در حوزه سلامت است. درحال حاضر علی به عنوان نایب رئیس شرکت اوسن و مشاور سرمایهگذاران در حوزه سلامت فعالیت میکند
چگونه اعتماد پزشکان را به کسب وکارمان جلب کنیم؟
بسیاری معتقدند تمام وظیفه درمانی یک فرد به عهده پزشک است. این دیدگاه در حال حاضر منسوخ شده و مدتی است که دیگر پزشکان به تنهایی تصمیمگیرنده نیستند؛ بلکه «تیم درمان» است که وظیفه سلامتی بیمار را به عهده دارد.
جالب است بدانید که براساس همین تغییر تصمیمگیرنده، مدل تصمیمگیری مراکز درمانی نیز تغییر کرده است. یعنی وقتی بیمارستان میخواهد دستگاه یا محصول جدیدی بخرد به این فکر میکند که آیا کارهای تیم درمانی را کاهش میدهد یا نه.
در این سری 5 قسمتی، سعی دارم درباره مدل تصمیمگیری مراکز آموزشی-درمانی کشور برای خرید محصولات و اعتماد به کسبوکارها برای خرید از آنان بنویسم.
این مجموعه شامل 1) اعضای تیم درمان، 2) کیفیت شواهد، 3) قدرت شواهد ، 4) نحوه جلب اعتماد تیم درمان و 5) کاهش هزینههای درمانی است.
حال سوال اصلی اینجاست، تیم درمان چه کسانی هستند؟
تیم درمانی شامل تمامی افرادی است که در#سلامت بیمار به صورت مستقیم دخیل هستند. سرپرست این تیم یکی از متخصصان پزشکی است که بسته به شرایط بیمار متفاوت میشود. مثلا اگر فردی در اورژانس بستری باشد و مشکل بیماریهای داخلی داشته باشد، معمولا سرپرست تیم درمان متخصص اورژانس است و متخصص داخلی عضوی از تیم خواهد بود. اما تیم درمانی فقط شامل پزشکان نیست بلکه افراد زیر همگی عضو اصلی تیم هستند:
- 1️⃣پزشکان متخصص و فوق تخصص (بسته به شرایط بیماری)
- 2️⃣دانشجویان: دستیاران تخصصی و کاروزان پزشکی (درصورتی که مرکز آموزشی باشد)
- 3️⃣متخصص داروسازی بالینی (هنوز در تمام کشور رایج نشده است)
- 4️⃣پرستاران بخش
- 5️⃣منشی بخش
- 6️⃣بهیار
- 7️⃣بیماربر و سایر خدمه بخش
هرکدام از گروههای اشاره شده وظایف و نیازهای خاص خود را دارند و مراکز درمانی حاضرند برای رفع این نیازها هزینه کنند. اما متاسفانه به دلیل اینکه پزشکان و بعد از آنها پرستاران بیشتر دیده میشوند، کسبوکارها فقط در رفع نیازهای این دو گروه اقدام میکنند.
نکته قابل توجه این است که ترکیب این تیم فقط برای بیمارستانها است و بیشتر در شهرهای بزرگ شاهد آن هستیم؛ درصورتی که در ساختار نظام سلامت ایران، مراکز بهداشتی تعدد بیشتری دارند و در آنها فقط پزشک عمومی و بهورز به عنوان تیم درمانی شناخته میشوند. همچنین کلینیکهای دندانپزشکی و داروخانهها نیز اجزای دیگری از نظام سلامت را تشکیل میدهند.
اعضای تیم درمان بر اساس شواهد (evidence) تصمیم میگیرند.
علوم پزشکی یکی از بزرگترین شاخههای علوم تجربی است. دلیل اینکه به این شاخه از علم «تجربی» گفته میشود، پیشرفت و توسعه آن براساس تجربه بشریت است. یعنی با گذشت زمان و انجام آزمایشات، تجربه در این شاخه از علوم افزایش میباید و اگر از این تجربه نتایج دقیقی به دست آید و محقق بداند که آن آزمایش را چگونه طراحی کند، تجربه به دست آمده دقیق و قابل انتصاب به سایر وقایع خواهد بود.
?بزرگترین درسی که به تمام افرادی که در علوم تجربی درس خواندهاند داده میشود، تصمیم گیری مبتنی بر شواهد است. یعنی تصمیمگیریهای آنان باید براساس تحقیقات اثبات شده باشد. این مدل تصمیمگیری در پزشکان بیشتر مورد تربیت قرار میگیرد به نحوی که پزشکان باید برای پشتیبانی از هر اقدام خود تحقیقات مستدلی داشته باشند. دقیقا همین رفتار در مراودات پزشکان با کسب و کار ها نیز وجود دارد. یعنی اولین مرحله برای جلب اعتماد اعضای تیم درمان، استفاده از شواهد برای تایید کارایی محصول است.
?شواهد (evidence) و مطالعات (article) در دو قالب «کیفیت» و «قدرت» مطالعه دستهبندی میشوند.
کیفیت مطالعات یعنی شواهد و نتایج ارائه شده در آینده چقدر قابل تغییر است و استفاده از این شواهد چه میزان به فرد استفاده کننده از آن، اطمینان خاطر میبخشد. یکی از بهترین سیستمهای دستهبندی آن مدل Grade است که چهار دسته دارد:
- ?سطح A: به نظر نمیآید مطالعات بیشتر، تغییری در نتایج این سطح ایجاد کند. در این سطح تعداد بسیار زیادی مطالعه با قدرت بالا و حجم نمونه زیاد قرار دارد.
- ?سطح B: پژوهشهای بیشتر، سبب میشود اطمینان خاطر استفادهکنندگان بیشتر شود و ممکن است تخمینها را بهبود بخشد. در این سطح، حداقل یک مطالعه با قدرت بالا و چند مطالعه ضعیف وجود دارد.
- ?سطح C: در استفاده از پژوهشهای این سطح باید دقت بیشتری داشت. در این سطح چند مطالعه با قدرت ضعیف قرار دارند.
- ?سطح D: هیچ تخمین دقیقی براساس مطالعات این سطح نمیتوان به دست آورد. در این سطح، مطالعاتی که به طور مستقیم روی موضوع انجام شده باشد وجود ندارد و بیشتر نظر افراد حرفهای و متخصص است.
همانطور که بالاتر اشاره شد، نظر متخصصان یک حوزه برای استفاده و تعمیم آن، دارای بدترین کیفیت مطالعه است و به همین دلیل است که پزشکان و تیم درمان، اهمیت چندانی به نظر «شخصی» افراد نمیدهند. اولین قدم برای جلب اعتماد اعضای تیم درمان، استفاده از شواهد و مطالعات بالینی است.
مطالعات و تحقیقات منجر به ایجاد «شواهد» برای موضوعی میشود.
یعنی با انجام یک مطالعه میتوانید اثبات کنید که دو عامل مختلف با هم ارتباط دارند یا نه. قدرت مطالعات، از نحوه انجام آن مطالعه نشات میگیرد.
به صورت کلی، روشهای انجام پژوهش در علوم پزشکی به سه دسته مطالعات توصیفی، تحلیلی و تجربی تقسیم میشود که هر کدام برای موضوع و مورد خاصی استفاده میشود. به صورت خلاصه همه این موارد را تعریف میکنم:
1️⃣مطالعات توصیفی: معمولا اولین مرحله از تحقیقات است و به توصیف عینی وقایع و رویدادها میپردازد. روشهای توصیفی شامل موارد زیر است:
- ?مطالعه همبستگی: صرفا روابط بین متغیرها را بررسی میکند.
- ?مطالعه طولی و مقطعی: شناخت تغییرات پدیدهها در طول زمان
- ?مطالعه موردی و زمینهای: مطالعه موارد خاص پیش آمده
2️⃣مطالعات تحلیلی: این نوع مطالعه رابطه علت و معلولی بین متغیرهای پژوهشها را نشان میدهد.
- ?مطالعه مورد شاهدی: مطالعه گذشتهنگر درباره مقایسه دو گروه مورد و شاهد
- ?مطالعه همگروهی: مطالعه آیندهنگر که از علت به سمت معلول میرود.
3️⃣مطالعات تجربی: کشف روابط علت و معمولی در شرایط خاص، یعنی ایجاد یک شرایط برای یک سری از متغیرها و سپس مقایسه آنها با گروه شاهد که به صورت طبیعی شرایطی برای آنان به وجود نیامده.
- ?مطالعه کارآزمایی بالینی: انجام یک مداخله در روند مطالعه و مقایسه آن با حالت معمول
ترتیب روشهای مطالعهای که در بالا ذکر شد به ترتیب قدرت مطالعه است. یعنی بالاترین حد قدرتمندی یک پژوهش در کارآزمایی بالینی است و معمولا این روش برای اثبات دستگاهها و داروهای جدید به کار میرود. صاحبان استارتاپ و کسب وکارها باید بتوانند بر اساس نیاز محصول خود از یکی از انواع مطالعات برای اثبات کارایی محصول خود استفاده کنند. این مطالعه باید به گونهای طراحی شده باشه که برای اثبات عملکرد صحیح محصول، هم کیفیت و هم قدرت مناسب را در ارائه شواهد داشته باشد.
?مرجع و منبع اصلی دستهبندی مطالعات، سازمان کوکران است. در سایت این سازمان به آدرس https://www.cochrane.org میتوانید درباره انواع مطالعات و مدلهای استفاده از آن بیشتر بخوانید. همچنین شرکت اَوِسِن در مشاورههای خود میتواند نوع مطالعه برای محصول شما را مشخص کند.
کاهش هزینههای درمانی، یکی از مهمترین موارد تصمیمگیری تیم درمان
کاهش هزینههای درمان برای بیماران، یک شعار برای پزشکان نیست بلکه یک واقعیت است و بسیار اهمیت دارد. زیرا هم در بخش خصوصی و هم در بخش دولتی، کاهش هزینه منجر به پیگیری درمان توسط بیمار و مراجعه افراد بیشتر به پزشک میشود.
اما این نکته نیز قابل توجه است که کاهش هزینهها باید در عمل اثبات شود و محصول یک کسب و کار با فرهنگ جامعه متناسب باشد. مثلا در نظام سلامت ایران ضعف در نظام ارجاع وجود دارد و همین موضوع باعث میشود بیماران به راحتی به تمامی متخصصان دسترسی داشته باشند. با این سطح دسترسی برای یک بیماری به تعداد زیادی از پزشکان مراجعه میکنند که بیفایده است و به دلیل آنکه بیمه هزینه همه ویزیتها را میپردازد، بیمار همچنان به دیدن سایر پزشکان میرود.
حال نکته اساسی اینجاست که افزایش دسترسی بیماران در اولین مراجعه به پزشکان، نه تنها منجر به بهبود فرآیند درمان نمیشود بلکه به صورت کلی هزینههای سلامت کشور را افزایش میدهد. در نتیجه شاید بهتر باشد دسترسی به پزشک در مراجعات ثانویه یا مراحل پیگیری درمان بهبود یابد.
پس همانطور که در این مقاله اشاره شد، برای هر ادعایی در هنگام فروش محصولات در نظام سلامت، باید شواهد و مطالعات کافی وجود داشته باشد و استفاده از منطق ناکافی است. پس اگر شرکت یا محصولی ادعا میکند که سبب کاهش هزینههای درمانی میشود، باید شواهد کافی که از قدرت و کیفیت متناسب نیز برخوردار باشند، در اختیار داشته باشد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی هفت استارتاپ سلامت در حوزه مراقبت در منزل
مطلبی دیگر از این انتشارات
پیشبینیهایی درباره بازار سلامت در سال 2020
مطلبی دیگر از این انتشارات
کاربردهای تکنولوژیهای دیجیتال در مدیریت کلان خدمات سلامت